۸ پاسخ

اسپند دود کن تخم مرغ بشکن براشون

احتمالا بچه هات خیلی نازو خوشگلن که همه فکر میکنن دختره ، برای اطرافیانم شاید عادی شده باشه ولی هروقت پسرمو میبرم بیرون همه فکر میکنن دختره🤣

بزار عکسشو ببینیم

من پسرم بدنیا اومد تو بیمارستان خانمی که واکسن میزد باور نمی‌کرد پسره آخر من رفتم برای بیرون آوردن انژکت گفت پوشک بازکردم باورنکردم تا دوماه همه فک میکردن دختره بعد که موهاش بلند شد بازم همه فک میکردن دختره الان موهاش کوتاهه تشخیص میدن😂

😁😁😁😁

ای نانازی خیلی قشنگه دوقولو حس خوبیه

وااااییییی دهنتتتت😂😂😂

چقدر دیر ختنه کردی
اذیت نشد؟؟

سوال های مرتبط

مامان یاسین مامان یاسین ۸ ماهگی
امروز که رفته بودیم بیرون خواهرم داشت خرید میکرد منم تو مغازه نشستم رو صندلی شیر یاسین میدادم
یهو یه دختره از اون داف ها 😅 با دوتا پسر اومدن تو
پسرا داشتن خرید میکردن دختره اومد پیش من وایساد هی به یاسین نگاه میکرد و دست میکرد به صورت یاسین نازش میکرد
یاسین هم حواسش پرت شد دیگع شیر نخورد منم اومدم شیشه بزارم تو دهنش دهنشو بست داشت به دختره نگاه میکرد یهو دختر با یه لهن تندی گفت نمیخواد دیگه به زور بهش نده ( تو دلم گفتم تو رو سننه اخه عن خانوم 😒 )
بعد دیگه شیشه رو گذاشتم تو کیفم یهو دست برد زیر بغل یاسین گفت بدش به من 😐 یعنی نه اینکه میدیش به من ؟ گفت بده به من . انگار بچه ی اونه من بغل کردم
منم گفتم نه مرسی غریبی میکنه دیگه تا آخر گریه میکنه اذیتم میکنه اینم قیافشو کج کرد رفت دوباره دیدم اومده پشت سر من هی داره دستای یاسین رو میگیره
منم گفتم دستشو لطفا نگیرین
دوباره با یه لهن تندی گفت چی گفتی ؟ چرا نگیرم ؟
دیگه اینجا دلم میخواست جرررش بدم
گفتم دستتون رو زدین به وسایل کثیفه بچه دستشو میکنه به دهن مریض میشه
حقیقتا من آدم پررویی نیستم که جواب بدم ولی سر بچم شوخی و رودروایسی ندارم مخصوصا با این آدمای پررو 😶😒
مامان 🤍تپ_🪺_لوها🤍 مامان 🤍تپ_🪺_لوها🤍 ۱۲ ماهگی
از چهار ماه و ده روزگی کمکی صدرارو شوع کردم به خاطر ریفلاکس
وقعا هم تاثیر داره کمتر برمیگردونه
اوایل کم میدادم ولی تقاضاش زیاد بود الان واقعا گرسنشه
نه شیرم
نه شیر خشک براش کفایت نمیکنه
همه ش باید درحال غذا درست کردنو به فکر اینکه چی درست کنی باشی ک گرسنگی بهشون فشار نیاره 😅
گرسنه ک بشن میخوان بکشنم 🫠
بعد صالح رو تا تولد صدرا خودم غذا میدادم اما بعد مامانم گفت تو ازین به بعد باید به صدرا برسی
بذار صالح مستقل بشه خودش غذا بخوره
بعد هر وعده لباساشو عوض
میکردم لباس تمیز میپوشوندم 😐الان اما ک دیده داداشش رو غذا میدم یکم حسادت میکنه میگع خودت بهم بده 😬😂
هیچی
حالا همش ی دستم قاشق دهن صالح یکی دهن صدرا و همزمان با گوشی با همسرم صحبت میکردم ک بسه بیمارستان رفتی 🤣🤣بیا کمک
طفلی ما خانواده کادر درمان تنها چیزی ک کم داریم خودشونن
به خصوص ک شب کار باشن 😅🥲کلی روحیه داد گفت تو میتونی منم باشم کنارتم کمک میکنم
الان دوتاشون از خستگی بیهوش شدن و من بالاخره وقت کردم بشینم شام بخورم 😑
حالا فردا ک از شهرستان مهمون دارم چه کنم 🤕🤧
سختمه با این دوتا 🪺
اونم خوش بچه کوچیک داره نمیتونه کمک کنه ،سه چهار روزی درخدمتیم گمونم