تجربه زایمان

سلام سلام
خوبید مامانا
اومدم خاطره زایمانم رو بگم
زایمان دومم بود و در طول بارداری بنا به دلایلی خیلی استراحت میکردم و بر عکس بارداری اولم که کلی ورزش کرده بودم تو بارداری دوم ورزش ام رو خیلیییی دیر شروع کردم
من چند تا چالش داشتم تو بارداری دوم این که با اضافه وزن باردار شدم حالا نه اونقدر زیادحدود ۶-۷ کیلو ولی بازم وزنم اخرا داشت اذیتم میکرد
میتونستم قبل باردار شدن رژیم بگیرم و بعدش باردار بشم

مشکل بعدیم چربی های اضافه ای بود که شکمم ار بارداری اولم داشت و بعد زایمان اولم شکمم رو نبستم و تو دومی خیلی به مشکل خوردم و شکمم پاندولی شده بود که خب واقعا اذیت بودم با این مدل شکم

خلاصه که با این مواردو مشکلات ورزش رو از هفته ۳۶ شروع کردم اما خیلی کم
تا هفته ۴۰ متاسفانه دردم نگرفت
ورزش واقعا مهمه خیلی مهم
من زایمان اولم ۳۹ هفته پر شد دردم گرفت و با دهانه رحم ۶ فینگر رفتم بیمارستان و هر معاینه ای که انجام میشد یه معاینه ساده بود
اما این دومی چون بستری شدمو قرار شد با امپول فشار زایمان کنم بهم گفتن همه معایناتت تحریکی هست پس مقاومت نکن

۳ پاسخ

باامپول سخت بود؟؟کیسه ابتو خودشون پاره کردن؟؟کدوم بیمارستان بودی

طبیعی بودی یا سزارین؟

خلاصه که با دهانه رحم ۲ فینگر بستری شدم
ناگفته نماند هفته اخر هفته ۴۰ بشدت اسکات زدمو پیاده روی کردمو شیاف گل مغربی و رابطه بدون جلوگیری و حرکت گربه و .... همرو انجام دادم اما با یک هفته اتفاقی نمیفته واقعا
نهایتش این شد که گفتن دهانه رحمت نرمه و این خوبه

سوال های مرتبط

مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۱ ماهگی
مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمان طبیعیم رو بگم🤰🏻🩵
من زایمان اولم طبیعی بود و ساعت 6 صبح کیسه آبم پاره شد و رفتم بیمارستان 3 سانت بودم و بستری شدم ساعت 8 ماماهمراه اومد و دردام قابل تحمل بود کم کم ورزش باهام شروع کرد و 5 یا 6 سانت که بودم یهو دهانم ایست کرد و دردهام خیلیییی شدید شده بودن و باورزش وهرکاری اصلا پیشرفتی نداشتم باکلی سختی ورزش کردم و دهانم بالاخره باز شد وساعت دونیم زایمان کردم ولی مشکل دنبالچه ودر رفتگی بخیه و عفونت و کلی سختی کشیدم زیاد وارد جزئیات نمیشم
این تجربه اولین زایمانم بود و بخاطر دردهای بدی که کشیدم تصمیم گرفته بودم دومی را صدرصد سزارین بشم
تااینکه باخیال راحت باردار شدم و رفتم دکتر و تا 28 هفته هم اصلا با دکترم درمیون نذاشته بودم و فکر میکردم دکترم موافقت میکنه
خلاصه ب دکترم گفتم و خیلی جدی گفت من اصلا نامه نمیدم و به هیچ کسی هم ندادم من صحبتم با سزارین اختیاری بود و اون اصلا راضی نشد و گفت تو زایمان دومته تا بخوای بفهمی چی شده دیگه زایمان کردی تموم شده
و گفت تا میتونی فعالیت داشته باش که زایمانت راحت بشه من بارداری اولم خیلی استراحت داشتم ولی این بارداری ازهمون اول سرپا بودم و چون بچم کوچیک بود همش دنبالش بودم
خلاصه گذشت و دکترم گفت از هفته 36 ورزش کن پیاده روی داشته باش روزی نیم ساعت و بعدش زیاد کن تا برسه به روزی 3 ساعت و بعدش رابطه بدون جلوگیری داشته باش و ورزش های لگنی شروع کن و
مامان محمدصدرا مامان محمدصدرا ۵ ماهگی
تجربه زایمان من

من زایمان دومم بود زایمان اولم طبیعی با بی حسی بود و فوق العاده عالی و لذت بخش بود تنها مشکلش سردرد و کمردرد بعد زایمان که بخاطر بی حسی بود

زایمان دومم خودم خیلی دوست داشتم طبیعی باشه از 36 هفته کپسول گل مغربی می‌خوردم و از 37 هفته شیاف استفاده می کردم پیاده روی کم و بیش داشتم رابطه و دوش آب گرم و...
چون مسمومیت بارداری داشتم دکتر میخواست زودتر زایمان کنم بهم تایم داد که اگه تا 39 هفته زایمان نکردم خودم برم بیمارستان بستری بشم
از شانس من هفته آخر پام در رفت بخاطر همون پیاده روی نمیتونستم زیاد برم پاهامم خیلی ورم داشت
خلاصه 39 هفته شدم اما صبح نرفتم بیمارستان عصری رفتم معاینه شدم که گفت یک سانت دهانه رحم بازه برای 39 هفته و دو روز نامه بستری داد
رفتم بستری شدم دکتر گفت اول با قرص واژینال شروع کنن که دهانه رحمم نرم بشه داخل واژنم قرص گذاشتن و ماما تلاش کرد دهانه رحمم یکم بکشه پایین خیلی بالا بود این درد داشت برام
تا ظهر منتظر موندم نه دردی بود نه چیزی ساعت 12 اومدن سرم فشار رو بهم زدن همچنان درد نداشتم ساعت 3 یکم درد های کم شروع شد دیگه بهم توپ دادن و شروع کردم به ورزش با توپ همه چی اوکی بود خودمم با دردام اوکی بودم می‌گرفت ول میکرد
مامان قند مامان قند ۴ ماهگی
صبحتون بخیر🪷
من معمولا تاپیک نمیذارم ولی تجربه ای دارم که فکر کنم به درد خیلی از مامانا خصوصا کسایی که جز دوستانم هستن بخوره.
من تمایل دارم که زایمان طبیعی (فیزیولوژیک) داشته باشم چون هم قبل بارداری هم در طول بارداری به صورت حرفه ای ورزش کرده بودم و بدنم آماده بود، هم دوست داشتم زود مستقل شم و خودم به بچه رسیدگی کنم هم کلی تحقیق کرده بودم و مقاله خونده بودم و کلاس رفته بودم در بابت مزایای زایمان طبیعی و تمام مدت تحت نظر متخصص بودم اما تصمیمم این بود که تو بیمارستان محب یاس تهران زایمان کنم(دولتی)
تا اینکه دکترم تو ویزیت آخر گفت باید معاینه ت کنم و متاسفانه تشخیص دادن که لگنم برای زایمان طبیعی مناسب نیست و وقت سزارین برام تعیین کردن
راستشو بتوام بگم اولش خیلی شوکه شدم و واقعا حالم بد شد در حدی که دلم میخواست گریه کنم اما با علم بر اینکه ( هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست) تصمیم گرفتم این نوع زایمان و بپذیرم و از وجود بچه بیشتر لذت ببرم ، این تاپیک برای این هست که به مامانای گلی که تمرکزشون روی یک نوع زایمان هست بگم که لطفا خودتون رو برای هر دو زایمان آماده کنید چون تقریبا ما توی بارداری و زایمان هیچ کنترلی نداریم حداقل با این دیدگاه از روان خودمون محافظت کنیم و از جریان زندگی لذت ببریم