۱۳ پاسخ

اینقدر فکر نکن منم اینطوری بودم دکترم گف نباید اینجور باشی افسردگی میگیری

مثلا به اینم فک کردم اگه یه روز نباشم کی اندازه من میتونه دوسش داشته باشه ازش مراقبت کنه🫠

من تو شکممه بهش فکر میکنم باهاش حرف میزدم زرتی میزنم زیر گریه همش بهش میگم تو چقدر کوچولویی مامان تو چقدر مظلومی مامان گوله گوله اشک میریزم 🫠🫠

وای مادر بودن چه حسیه خداااا همش نگرانشی همش به فکرشی من الان بچم بستریه بخاطر زردی دارم دیوونه میشم چند ساعته ندیدمش

من که طرف بچه هام نگاه میکنم دلم به خودم میسوزه که تو این سن پیر شدم 😢😢😢😢

من دلم خیلی میسوزه براش ک مادر پدر خوبی ندارع همش با شوهرم دعوا دارم بچم وزن نمی‌گیره خدا ازش نگذره حالم دیگه از همه چی بهم میخوره کاش بمیرم

منم همینم انقد قربون صدقش میرم
وقتایی که خوابش میاد کار داشته باشم میزارم توجاش خودش بخوابه میرم میام میبینم خوابش سبکه دلم میسوزه براش بقلش میکنم قربون صدقش میرم تو بقلم میخوابونمش
حتی شده بعضی وقتا براش گریه هم کردم🥹

آخه چند روز ازم دور بوده یادش میوفتم دق میکنم😢

وای عزیزم منم الان نورا ۲۵ روزشه یه دختر ۱۴ ساله هم دارم دارم یعنی هردو رو ک میبینم دختر بزرگم بااینکه هم بزرگه ولی وقتی بهشون نگاه میکنم قلبم درد میگیره میگم خدایا خودت همیشه مراقبشون باش یعنی جونمم میدم ...مادر بودن یعنی همین ک میگی عزیزم واژه ای تکرار نشدنی ست....

من چند روزه مشکل معده دارم نتونستم مثل قبل غذا بخورم جیگرم خونه براش 🥲

منم همینجورم مخصوصا وقتی گریه میکنه میخوام بمیرم
۲ساعت پیش ۲۰ دقیقه گداشتمش پیش مادرشوهرم که برم حمام این قدر گریه کرده بود حتی قبل از بردنش پوشکشو عوض کردم اما از بس قراری کرده بود ادرارش پس داده بود به شلوارش تا رفت بیارمش وقتی دیدم گریه میکنه میخواستم خودما بکشم

آره دقیقاً همش میگم الهی من بمیرم برات چقدر گناه داری تو

بله بله🥲

مامان یعنی همونایی که گفتی دیگه

سوال های مرتبط