سلام خانمادختراولم ۱سال۷ماهشه دختردومم ۲۰روزشه دختردومم کولیک داره خیلی گریه بیقراری میکنه دختراولم خیلی اذیتش میکنه ناغافلی میخوادگازش بگیره یابچه خوابه میادگهواره محکم تکون میده یعنی وقتایی همسرم سرکارمیره تاشب بیادمن فقط نگاهم به ساعته تابیادآخه تنهام خانواده هامون یه شهردیگه ان یعنی بعضی وقتا تاکوچیکه خواب میکنم بزرگه اینقدجیغ سرصدامیکنه تابیدارش کنه والا به کارام که اصلانمیتونم برسم چون جرات ندارم یه ثانیه باهم تنهامون بزارم چون مطمعنم اولی یه بلایی سرش میاره دیشب همسرم ساعت۷اومده تاتونستم آشپزی کنم بعدش که دیگه دخترکوچیکم تا۲شب بیداره جیغ گریه دختراولیم همسرم خواب کرددیشب تاساعت۲سشوارروشن بو.دبزورخوابش کردم تااومدم بخوابم دختراولم بیدارشدجیغ گریه داره دندون درمیاره همش استرس داشتم جیغ میزنه خواهرش بیدارنشه دیگه شربتش دادم تاسالتای ۳بزرگه خوابیده خودتم تونستم بخوابم که صبحم که دلم خوشه زیادخوابیدم ساعت۸بیدارشدم چون دوساعتی یه بارم شیرمیدم خواب درستی ندارم ادامه توکامنت پایین

۱۵ پاسخ

الانم دخترکوچیکم خواب کردم چون بزرگه باصدابیدارش نکنه آوردمش تواتاق آخری خوابش گنم بعدکلی کنلجارالان خوابیده همشم استرس داشتم خواهرش بیدارمیشه متوجه نشم یاپتوبکشه روصورت خودش آخه دوباردیدم غل مبخورت توگهواره تامیرم بهش سربزنم بزرگه دنبالم میکنه خیلیم سرصدامیکنه خلاصه همه نمیشه توتایپک گفت الان برم سراصل مطلب خواهرشوهرم تنهاس میگفت بگم مادرشوهرم یعنی مادرش بره کنارش چون خواهرشوهرم مغازه داره سرکارمیره روزا مادرشوهرم نگهش داره شبا خواهرشوهرم خیلی اصرارمیکنه هانا یه مدت بفرس پیش ما مامان یعنی مادرشوهرم میگم بیادپیشم نگهش داریم هانا اونجااذیت میکنه اینم بگم خواهرشوهرم مادرشوهرم خیلی خیلی دخترم دوست دارن خیلی مواظبش ازطرفی خودمم خیلی اذیت میکنه ولی بازم دودلم نمیدونم چکارکنم صادقانه بگیدجای من بودین چکارمیکردین؟؟

من باشم یه نیرو کمکی پولی میارم اگر در توانت نیس دخترتو بفرس پیش مادرشوهرت و مادرشوهرت
یه مدت بگذره دوتاشون بزرگتر میشن
الکی خودتو عذاب نده حتما کمک بگیر

عزیزم دخترت به حرف بزرگه‌س
ولی خیلی کوچیک اصلا متوجه کاری که می‌کنه نیست حتی زمانی که ذوق داره نمیدونه چجوری باید نشون بده برای همین گاز میگیره یا میزنه
شما باید بهش بگی نی‌نی رو دوست داریم باید ذوق کنیم اینجوری دست بزنیم هورا بگیم.
بنظرم اگه از نظر مالی اوکی هستی حتما یه نفر بگیر تو کار خونه کمکت باشه و شما فقط به بچه‌ها برسی

صدای سشوار و دانلود کن واقعا سشوار و روشن میکنی بعدم با چه دلی دومی و اوردی بیچاره اولی حق داره هنوز دوسالش نشده محبت و توجه میخاد خدایی سخته خدا صبرت بده

یمدت برو خونه مامانت .بنظرم نفرست خونه کسی چون هرچقدرم دوسش داشته باشن بالاخره وقتی اذیتشون میکنه عصبی میشن .برتی کولیکشم برنهمه خوابه کودکو دانلود کن یابنویس صدایه سفید باگوشی براش صدای ماشین لباسشوییو سشوارو دانلود کن .باشوهرت وقتی گریه میکنه تو پتو تکونش بده خوبه ولی نظرم اینه لااقل تا کولیکش خوب میشه برو خونه مامانت

همیشه این کارو نکن چون بچه بزرگه حس میکنه حالا که کوچیکه اومده از خونه طرد شده.به نظر من یه روز درمیون کن .یه روز بزرگه رو بفرست ۳ ساعت اونجا روز بعد شیر بدوش بده کوچیکه رو ببرن.یا مدتی مادرشوهرت بیاد پیشتون

عزیزم واقعا شرایطت سخته اگه حس میکنی وابستگیت اونقدا زیاد نیست ک اذیت بشی و دخترت اذیت نمیشه بفرست دخترتو اگرم شرایطشو داری ک خودتم برو چند وقتی بمون

بگو ۲۰ روز یکی بیاد کمکت کنه تا یکم اوضاع اروم بشه، توی این مدت هم سعی کن دختر بزرگت رو بزاری مهد عادت کنه، مثلا روزی ۳ ساعت اینجوری هم شما یه نفس میکشید هم دخترتون توی مهدکودک انرژیش تخلیه میشه

واقعا خدا صبرت بده خوب اگه میدونی قابل اعتمادن مادر شوهرت و خواهر شوهرت بفرس بره بعد تو این ۲۰ روز هیشکی نیست پیشت مادری خواهری

خیلی شرایطت سخته
خدا کمکت کنه انشالله
هیچکس نمیتونه بجات تصمیم بگیره.تصمیم اینکار با خودته
اگه مادرشوهرت بتونه ی مدت بیاد کنارخودت تو‌خونه خودت ک خیلی بهتره.

اگه بچت کنارشون راحته یا بچه کوچیک نیست اذیتش کنه بفرست یکم کنارشون باشه شرایطت خیلی سخته دوتا بچه نگهداریش حوصله میخواد ولی من خودم نمیتونم بیشتر از چند ساعت بچمو پیش کسی بزارم اونم فقط پیش مادرم . اگه خودتم میتونی بری توام برو اونجام اونارو بچه رو نگهدارن تو استراحت کن

عزیزم خیلی شرایطت سخته تنهایی آره چرا که نه بزار اونجا یکم بتونی آرامش بگیری بالاخره شمام به یه ذره استراحت نیاز داری باید بدنت بکشه که بتونی خوب بهشون رسیدگی کنی..من که بعضی اوقات میزارم پیششون به کارام میرسم

عزیزم بادمجان سرخ شده ،دلمه آماده که فقط تو سس بزاری ، خورشت درست کن که چند وعده بخوره
به دختر کوچیکت برای کولیک قطره روتفلور بده و بعد یگ ماه اینفاکول خیلی بهتر میشه
اگه تونستی بیست روز برو خونه مادرت و بعد بیا تا یکم اوضاع خودت که سزارین کردی بهتر بشه
خدا کمکت کنه
اگه کسی رو می‌شناسید که مورد اعتماد بگو هفته ای سه روز بیاد صبح تا ساعت ۲ خونه رو مرتب کنه و تمیز و غداو بزاره

یه سه ساله سختی داره انشالله خدا بهتون قوت وتوانایی بده ولی عوضش باهم هم بازی میشن و بزرگ میدونم سخته ولی بیشتر به اون که متوجه میشه توجه کنید که حس حسادتشه گل نکنه ولی همه چیزرطبیعیه و واقعا سخته انشالله تنتون سلامت باشد

عزیزم خدا بهت قوت بده. این روزام میگزره و دو دسته گلات بزرگ میشن و با دیدنشون کیف میکنی. سخته خیلییی میفهمم اما میگزرع🥹

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سلام خانما گفتم به بعنوان تجربه بیام بهتون بگم دختراولم۱سال۷ماهشه دختردومم ۲۴روزشه کسانی که دوست دارن بچه پشت سرهم بیارن بلافاصله کم بنظرمن که این شرایط دارم بزرگ ترین اشتباهه هم درحق بچه اول ظلم میشه هم بچه دوم هم خودتون بچه اول کمبودمحبت پیدامیکنه الان من ازبچه اول غافل شدم همش بایدبه دومی برسم دومیم که کولیک داره همش گریه میکنه حتی فرصت اینکه کارای خودم بکنم به خونه برسم ندارم ازبس گریه میکنه باصدای سشوارمیخوابه بچه دومم همش اذیته چون بچه اولم هیچی هنوزسرش نمیشه همش اذیتش میکنه فک میکنه عروسکیه یعنی جرات ندارم۳۰ثانیه تنهاشون بزارم حتی یه بارمیخواس بالشت بزاره روصورتش یعنی باید۲۴ساعت حواسم باشه اولی به دومی آسیب نزنه خودمم که نای برام نمونده تا اولی خواب میکنم دومی بیدارمیشه تااومی خواب میکنم اولی بیدارمیشه به بدبختی دوتاروهمزمان خواب میکنم خدایاشکرت ولی دارم نابودمیشم سختی زیادداره نمیشه همش گف ولی یه شب دختردومم کولیک دااشت تاساعتای۲نیم شب بیدار بود.البته ازعصرش گریه زاری میکردشب۲نیم به مکافات خوابش کردم تااومدم بخوابم دومی بیدارشدیه جیغ درحال دندون درآوردن بوداونم بغل کردم استامینوفن دادم بزورنزدی‌ای صبح هواروشنی خوابیدتامن خوابیدم که صبحم بازم دختردومیم بیدارشدنتونستم بخوابم ادامه توکامنت👎پایین
مامان نیکی کوچولو❤️ مامان نیکی کوچولو❤️ ۲ سالگی
واقعا خستم...
و فرسوده...
تا ظهر که سرکارم، میام هم انقد این بچه جیغ میزنه و لجبازی می‌کنه و گریه می‌کنه دلم میخواد بمیرم
دیشب از مسافرت اومدیم، اییییینقدر توی مسافرت جیغ زد و گریه کرد انگار بچه ۴ماهه‌س
با اینکه من خیلی آدم آسونگیریم
دائم میخواست میبردمش آب بازی هرکار میخواست میکرد
ولی هی ضجججه زد
یه بار خیلی شدید عصبی شدم واقعا دلم میخواست یه واکنشی نشون بدم، بازم خودمو نگه داشتم
امروز اومدم باز همینجوری ضجه میزنه و جیغ میزنه هرچی میخواد
نمی‌خوابه هم بدتر میشه
آخر خودش بیهوش شد بعد همیشه ۲ساعت میخوابه، منم تا اومدم کپه مرگمو بذارم باز پاشد ضججججه
انننننقد عصبانی شدم دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم یه جیغی کشیدم منم و دعواش کردم
بعد بمیرم بچه هم جیغ کشید و زد زیر گریه بعدم اومد بغلم یه نیم ساعت سه ربعی همینجور ساکت بغلم بود😭😭😔😔
می‌دونم خیلی کارم بد بود تا الانم همش ازش عذرخواهی کردم، ولی منم آدمم داره روتنیم می‌کنه انقد لجبازی می‌کنه الکی
تازه من اصصصصلا زورش به هیچی نمیکنم😔قشنگ دارم فک میکنم واقعا دیگه ظرفیتشو ندارم😔