خیلی خستم
دلم برای همه خوشی های قبل مادر شدنم تنگ شده
نمی‌خوام ناشکری کنم نهههه خدا این رو به عنوان ناشکری نخون
اما خستمممم سه سال و خورده ای که هیچ لذتی از زندگیم از مادر شدنم نبردم
هیچ چیزش مثل بچه های دیگه نیست
مریضیش
رفلاکسش
بدغذایی
بازی کردنش
بیرون رفتنش
پوشک کردنش
بهانه گرفتنش
مسافرت رفتنش
با همه چیزش مشکل داریم کم آوردم بخدا
از یه ور عذاب وجدان داریم که پدر و مادر خوبی براش نیستیم
از یه ور بخدا توش موندم چطور باید باهاش رفتار کنم
لجبازی هاش رو اعصابم
چهار روز مریض پدر من در اومده
خسته ترینم
کسی روانشناس آنلاین یا ویزیت آنلاین مخصوص کودک سراغ ندارم
بخدا نمی‌دونم چطور باید باهاش رفتار. کنم به هیچ صراطی مستقیم نیست
دیشب تا الان فقط دارم گریه میکنم به معنای واقعی کم اوردم

باتمام وجودم درکت میکنم چون پسرمنم دقیقاعین بچه شماس

خواهر شوهر م یه بار بهم گفت دیگه وقتی مادر میشی از همون اول تا آخر عمر ت یه غمی همیشه کنج دلت هست و هیچ کاریش نمیشه کنی مادر شدن همینه. پیامبر اکرم ص اول مادر دوم مادر سوم مادر چهارم پدر الکی نیست میگن بهشت زیر پای مادران هست

منم خیلی خسته ام
ولی اینا مقصر نیستن اینا بچه ان طبیعتشون همینه
این ماییم که بخاطر دغدغه و مشکلات زیاد اعصابمون ضعیف شده تحملمون کم شده
واقعا بچه هیچ تقصیری نداره زندانی شدن توی آپارتمان انتظار داریم بهونه ام نگیرن

من که یکی دیگه هم دارم به همه اینا زدن خواهر هم اضافه میشه

سلام عزیزم.
درست میکنم واقعا حق داری دل منم واسه قبل مادرشدنم تنگ شده
دختر منم از اول که به دنیا اومد کولیک داشت و اصصصصصلااا نمی‌خوابی نه شب نه روز،از وقتی موقع غذا خوردنش شد غذا نخورد بی اشتها بود غذاست،خوابش کمه،جون نمونده واسم،ولی خدارو شکر که تن اش سلامته،اونا بچه ان حق دارن باید شیطنت ولجبازی وحرف گوش نکن باشند تو این سن .منم مثل شما هستم.
اگه میتونی از مادر یا خواهر یا مادرشوهرت کمک بگیر ببر بذارش پیش اونا یکم واسه خودت وقت بذار،یه چیز یاد بگیر یه هنر یا زبان،یا برو باشگاه اگه شرایط اشو داری ببرش مهد کودک.میکذره عزیزم ،اول حال خودت رو خوب کن بعد میبینی همه چی خوب شده

ای خواهر بجای. من بودی چیکار میکردی یه بچه یک ساله که اوج شلوغیشه. یه دختر سه ساله که هنوز نتونستم از پوشک بگیرم. هنوز حرف نمیزنه توجه و تمرکز نداره. تایپیکامو بخونی میفهمی چی می‌کشم 😔😔

گلم جسارت نشه و انگار خیلی با دلش راه اوندی بازم ببخشید احتمالا لوس شده
اگه با بچه قاطع صحبت کنی از اول حساب کار دستش میاد
من دوتا بچه با فاصله یکسال دارم خیلی سخته ها ولی اصلا شب زنده داری نداشتم گریه نداشتم نق نق ندارم اگه برای یه خوراکی ۱۰۰تومنی هم ۲ روز گریه کنه خودم نیاز ندونم نمیخرم سومری فقط یه چیز برمیدارن مثلا بخوام ماست بخرم از خونه قرداد میکنم که فقط ماست میخریم خوراکی نمیخرم قبول میکنن بعضی وقت ها هم دلم بسوزه سخت نمیگیرم ولی در عوض توی خونه ویلایی هستیم باغ بزرگ داریم وخیلی بازی میکنن اصلا استرس وسایل خونه ندارم هر جوری دوست دارن بازی میکنن و تخلیه انرژی دارن مثلا با ظرفهای توی کابینت مغازه بازی میکنن و ظرفهای من ردیف میچینن و میفروشن
توخونه آزاد بزارش ولی با دلش راه نیا زیاده خواه نشه

سلام عزیزم بخدا بچه ها بی تقصیر ان،من شرایطت درک میکنم چون آیلین اینجوری بود ولی ،بچه ها شرایط ما رو میفهمن عصبی میشیم استرس داریم بهشون انتقال داده میشه منم بدجوری بودم چند مدت داروی اسنترا۳میخورم خداروشکر دیدم ب زندکی ب بچه ام عوض شده ،صبورتر شدم آیلین هم آرومتر شده ،گرچه آیلین هنوز گیر داره برا بازی فقط چسبیده ب خودم فقط باید باهاش بازی کرد ولی تحمل من بیشتر شده

تو اینستاگرام با فارسی بنویس زهراقانع یه پیج روانشانس کودک مباره،من پسرمو طبق پکیج هاش بزرگ کردم واقعا نمونه پسره،ندیدم مثلشو،همه هم میگم اینو،پست رایگان هم زیاد دارِه میتونی پست های اینستاشو ببینی

اخخخخ چقد منی

بااین حال یه بچه ۶ماهه دختردارم خداننویسه به گناه ولی این بچه ۶ماهم درک وفهمش ازاین بیشتره بقران

بخدا منم خیییلی سختی دارم میکشم ولی چکار کنم مجبورم باهاش راه بیام از رفلاکس از شیر گرفتنش از راه رفتنش از حرف زدنش بخدا خیییلی چیزا دیگه بخدا اینقد ترس دارم بچه ای دیگه بیارم که خدا میدونه فقط

یه روزی برای همه اینا دلت تنگ میشه
برای کودکیش
سخت نگیر اینا انرژیشون بیشتر از ماست و می‌خوان دنیا رو کشف کنن