سوال های مرتبط

مامان ‌‌‌‌... مامان ‌‌‌‌... ۱۰ ماهگی
بیاید یچیزی تعریف کنم پشماتون بریزه
من ساوه زندگی میکنم و برای چند هفته میخاستم برم تهران رفتم اونجا ۵ روز نشده برگشتم و ب ی چیز عجیب پی بردم
بچمو بردم از فردای روزی ک رفته بودم تهران بچم شروع کرد تب کردن
همش چک میکردم رو ۳۸ بود پاشویه پیاز گلاب هرچی امتحان میکردم پایین میومد یا هم رو ۳۸ و ۵ وایمیستاد بزور می‌آوردم پایین منو شوهرم فکر می‌کردیم سرما خورده و ویروس گرفته دیگه این بچرو بردیم بیمارستان کودکان علی اصغر تو تهران.
بعدش بردیم اونجا پسره تو اتاق تریاژ بالا آورد من ترسیدم گفتم خدایا اگ بچم ویروس نداشته باشه هم آلان میگیره
بردیمش دکتر گفت هیچیش نیست گلوش عفونت نداره سینشم خس خس تمیکنه علائم عفونت نداره اسهال استفراغ ک میگی نیست پس سالمه چرا اوردیش
بعدش بردیم خونه تصمیم گرفتم فردا ک پنج شنبه بود بچمو ببرم برگردم ساوه دیگه استامینوفن بچمو یادم رفت بدم همونجوری راهی ساوه شدیم رسیدیم خونه بچم داشت تو تب میسوخت کل بدنش داغ بود تبشو چک کردم خدا سر هیچ بچه ای نیاره ۳۹ و ۴ بود بقران ترس برم داشت پاشویه کردم باز همون کارای تکراری ایندفع شیاف گذاشتم تبش اومد پایین رفت رو ۳۶ و ۵ بعدش فردا ک شد خبری از تب نبود پس فردا هم همینطور اصن انگار ن انگار ۴ شب پشت سر هم تو تهران تب داشت مادرم گفت هوای تهران با بچت سازگار نیست حالا نمیدونم درسته یا ن ولی هر موقع اسم تهران میومد ک میخام برم اونجا بمونم بچم سرما خوردگی میگرفت نمیتونستم برم ایندفع بدون هیچ خبری یهو تصمیم گرفتم برم بچم اون چند روزی ک اونجا بودم میسوخت تو تب دیگه با خودم گفتم نمیبرمش چون انگار بچم از شهر دیگه خوشش نمیاد شما هم نظری چیزی دارید بزارید بنظرتون حرف مادرم درسته،؟