۹ پاسخ

باید بدون دلسوزی های بی جا
جای بچه از ۶ماه جدا بشه
منم حتما اینکارو میکنم
دلسوزی بی‌جا توی تربیت خیلی خلل ایجاد میکنه…

بعدشم بچه تو خواب به محبت نیاز نداره بچه تو هوشیاری و بیداری به عشق و محبت و علاقه و مراقبت ما خیییلی نیاز دارهه

من خیلی میترسم جداش کنم نصف شب مثلا بالا بیاره بپره گلوش یه لحظس

من میترسم خودم تنها بخابم چ برسه بچمو تو نوزادی تنها بخابونم هی فک میکنم الان یچیز از ما بهترون میاد سراغ بچم اذیتش میکنه یا مار نیشش میزنه
حالا مار کجا بود من خودم تو خیالاتم همش از مار میترسم

من چند نفر و میشناسم که سر همین دلسوزی که واای بچه ام و نمیخوام شبها از خودم جدا کنم واقعا زندگی هاشون بهم خوردهه.بچه من و شما بلاخره یه جایی ازمون جدا میشه و باید بره سراغ زندگی و سرنوشتش پس بهتره زندگی زناشویی خودمون و تو خطر نندازیم جاش و جدا میکنیم نهایت دو سه بار شب تا صبح میریم بهش سر میزنیم

ایشالا شما تونستی جدا کنی حتما بیا برای بقیه از تجربیاتت بگو😅
ولی خب احتمالا وابستگی عاطفی دلیلش بوده یا وابستگی بچه به شیر شب.چون بچه زیر یکسال و یکساله خیلی دنگ و فنگ داره و نگرانی
من دخترم سه سالش هست جاشو جدا کردم خیلی راحت بود چون دیگه شیر نمیخواست و مشکل پوشک نداشت و خوابش سبک نبود ولی قطعا زیر یکسال نمیتونستم

منم خیلییی دوست دارم بعد ۶ ماه جدا کنم ولی نمیدونم دلم بیاد یا نه

گناه دارن ب مادر نیاز دارن به اون بودی مادرشون به بغلشون احتیاج دارن 🥺 من یادمه تا سوم راهنمایی بغل مامانم دقیقا باید بغلم میکرد تا خوابم میبرد بعدش همون سال خرداد ماه تجدید اوردم مامانم باهام قهرکرد جاشو از من جداانداخت هنوزه ک هنوزه بغض اون سال تو گلومه وقتی شبای اول مجبور بودم تنها بخوابم میرفتم زیر پتو گریه میکردم باخودم همش فکرمیکردم مامانم دیگه دوسم نداره ک باهام اینکارو کرده خیلی بهم سخت گذشت تا عادت کردم...

من جدا میکنم

سوال های مرتبط

مامان نی نی مامان نی نی ۵ ماهگی
مامان میراث مامان میراث روزهای ابتدایی تولد
مامان 𝐋𝐢𝐚𝐦' مامان 𝐋𝐢𝐚𝐦' هفته سی‌ونهم بارداری