سلام مامانا...تجربه زایمان طبیعی
اول بگم اگه خوب نتونستم توضیح بدم ببخشید...
تجربه زایمان طبیعی
سلام.۱۰اردیبهشت۳۷هفته رفتم برا معاینه گفت بازه یکم اما سر بچه بالاس ورزش ها رو از ۳۵هفته شروع کرده بودم..پیاده روی و ماساژ کمر رو شروع کردم
شنبه ۳۰اردیبهشت ۴۰هفته ام کامل شد اما دردشدیدی نداشتم و۲سانت بودم.
دوتا از تاریخ های زایمانم هم گذشته بود.رفتم پیش دکتر گفت معاینه تحریکی انجام میدم برات.اومدم خونه ورزش ها رو انجام دادم ساعت ۵رفتم پیاده روی تا۹😬😬😬😩حدودا ساعت ۸ دردهام شدید شد و تایم هاش نزدیک ب هم۰
مامانم اومد کمرم با روغن ماساژ داد بعدش رفتم حموم زیر دوش اب گرم اسکات زدم و کمرم ماساژ دادم حدودا ساعت های ۱۱دردم از دردهای پریودی شدید تر شد اما همچنان نامنظم بود ب مامام زنگ زدم گفت هروقت منظم شد بهم خبر بده.بعد حموم موقع درد هاکمرم با روغن ماساژ میدادم
حدودا ازساعت های ۲تکون ها بچه کم شد و تکون نخورد ۴نیم ترسیدم رفتیم بیمارستان معاینه انجام داد گفت ۳سانت😑😑😑نوار قلب گرفت شد ۵نیم گفت برو راه برو ی ساعت دیگه بیا
دیگه از درد کمرم خم شده بود و مامانم و زنداداشم گرفته بودنم و راه میرفتم
بقیه اش رو پایین میگم

1
۶نیم رفتم زایشگاه گفت زنگ بزن ب مامات و برو کارها بستری انجام بده.
از درد فقط ناله میکردم.این بین همش حس ادرار داشتم و میرفتم سرویس.(تجربه یکی از مامان ها رو ک خونده بودم نوشته بود تو زایشگاه همش خودشو بااب گرم میشسته انجام دادم)
تا کارهای بستری انجام دادیم و ماما اومد و رفتم رو تخت شد ۷ونیم دوباره معاینه انجام دادن ۸سانت شده بودم😁😁نوار قلب وصل کردن بهم موقع انقباض ها زور میزدم بینش نفس عمیق میکشیدم و استراحت میکردم حتی در حد چند ثانیه

۴.
۳.۴تا بخیه بیشتر نخوردم
وزن دخترم هم ۲۹۸۵بودش..
فقط زوری ک میخای برا جفت بزنی یکم سخته چون دیگه توان نداری و مثل بچه نیس ک خودشم کمک کنه

خیلی مبارک باشه عزیزم، خداروشکر زایمان خوبی داشتی😍🌹

مبارکه گلم

تو که خیلی کوچولویی خودت. چه تجربه ی خوبی داشتی خدا رو شکر

چه ورزش هایی انجام دادی که سر بچه اومد پایین؟
چون منم الان ۳۵ هفته هستم و بچه سرش بالاست، می‌خوام طبیعی زایمان کنم

,ممنون عزیزممم. با چه روغنی ماساژ میدادی؟زایمان اولت بود؟ماماهمراهتم ماساژ میداد داخل بیمارستان؟

3
تا معاینه انجام دادن فول شده بودم
اینجا همش حس زور زدن داشتم هرچی میگفتن صبر کن تا تخت رو اماده کنیم زور نزن نمیتونستم اصلا دست خودم نبود ..اولش زور هام خوب نبود تو گلو زور میزدم ک اشتباه بود
اما کم کم دستم اومد بچه هم خودش فشار میوورد ...آخراش دیگه انرژیم رو از دست داده بودم حتی توان نداشتم پاهام رو نگه دارم ک ماما خودش پاهام رو نگه داشت ..دیگه فقط زور میزدم...ماما ک دید حالم داره بد میشه برش زد برام و کیسه آب رو پاره کرد بالاخره ساعت ۸ربع دخترم ب دنیا اومد
خیلی خیلی حس خوبی بود ی دفعه خالی شدم و قشنگ متوجه شدم بچه اومد بیرون و لیز خورد

2
ماما همراه خیلی خوبه اون موقع اونقدر فشار و استرست هس روت ک یادت میشه چکاری باید انجام بدی..کمکت میکنه. راهنماییت میکنه

من پیاده روی دارم ، چند سری درد دارم ، دیشب رفتم گفت۲سانتی ... هرکارمیکنم ۴ سانت نمیشه بستری کنن بااین حجم از دردام ، امروز از شدت درد ک خاستم از جام بلندبشم تمااااامه استخونای پشتم گرفته ، ی تکون میخورم اصن ناله میزنم ... نمیدونم چرا این ۲ سانته لعنتیم باز نمیشه ... خیلی خسته شدم خیلی🥲🥺