چیشد که بچتون به شیرخشک عادت کرد و سینتون رو ول کرد؟
خودم چون بعد زایمان خیلی حال روحی و جسمی داغونی داشتم،همش دکتر و بیمارستان و اینا بودم،اصن یه حال عجیب و افتضاح که نمیخوام کامل توضیح بدم
برای همین چون همش یا بیهوش خواب بودم یا دوا دکتر،و نمیتونستم شیرمو بدم بهش دیگه بچم فداش بشم به شیر خشک عادت کرد به شیشه شیر عادت کرد و سینمو نگرفت هرکااری کردم
خیلی غصه خوردم،اما انگار قسمت این بود،و حتما حکمتی در کار بود.
راستی اگر میدوشیدم میخورد اما از سینه نه،یعنی فکر کنم حوصله مکیدن نداشت،اما از مزه ی شیرم بدش نمیومد‌.
خدایا خودت منو ببخش اگر برای بچم کم گذاشتم،همینجوری عذاب وجدان دارم،دیگران هم که همش با حرفاشون آدمو اذیت میکنن و بیشتر این درد رو به چشم میارن.

بچه من ۱۳ روز بستری بود و تا ۵ روز اول بغلش هم نکردم دوبار شیر خودمو خورد و حساسیت داشت که دکتر منع شیر کرد کمی ناراحت شدم ولی پذیرفتم کاری که شده.بچه نخورد دلم میخاست حداقل یک ماه بخوره

بچه اولم سر شیر خوردن خیلی پدرمو درآورده بود ۳ماه دادم ولی خیلی سخت بود دو تا بچه هم نگهدارم هم شیر بدم تصمیم گرفتم ندم شیر خودم با شیر خشک قاطی میشد همش بالا میاوردن عذاب وجدان خاصی ندارم چون اگه میدادم سینه هام از اینی که هس آویزونتر میشد اولی رو دادم چه گلی به سرم زدن اینارم هم بدن درد هم درد سینه سخت بود الان درسته سخته هی پاشو شیر درست کن هزینه اش هم زیاده ولی خب حداقل بدنم داره خودشو پیدا میکنه عذاب وجدان نگیرید در هر دو صورت بزرگ میشن ،حرف بقیه هم بگو به تخمم هر کی چیزی گف بگو مگه خرجشو شما میدی

بچم ب دنیا اومد رفت دستگاه ۴ روز اونجا بهش شیر خشک دادن
آوردمش خونه
دوسه بار سینم دادم دهنش نخورد دیگه ندادم شیرخشک دادم
کلن ب شیر دادن حس خوبی نداشتم
تلاشی نکردم واسه گرفتن سینه

من چون شیر نداشتم اوایل مجبور شدم شیر خشک بدم دیگه سینه ام رو نمیگرفت اما من شیرم رو میدوشیدم بهش میدادم تا اینکه سه ماهش که تموم شد چون مزه شیرم تو دهنش بود دوباره به سینه ام روآورد و الان علاوه بر شیر خشک شیر خودمم میخوره

شیر خشک دادن وقتی بستری بود دیگ شیر خودمو نخورد منم با شوهرم دعوام شد موقع شیر دادن وقتی شیر خودمو میدادم دیگ شیرمو نخورد