سلام خانما گفتم به بعنوان تجربه بیام بهتون بگم دختراولم۱سال۷ماهشه دختردومم ۲۴روزشه کسانی که دوست دارن بچه پشت سرهم بیارن بلافاصله کم بنظرمن که این شرایط دارم بزرگ ترین اشتباهه هم درحق بچه اول ظلم میشه هم بچه دوم هم خودتون بچه اول کمبودمحبت پیدامیکنه الان من ازبچه اول غافل شدم همش بایدبه دومی برسم دومیم که کولیک داره همش گریه میکنه حتی فرصت اینکه کارای خودم بکنم به خونه برسم ندارم ازبس گریه میکنه باصدای سشوارمیخوابه بچه دومم همش اذیته چون بچه اولم هیچی هنوزسرش نمیشه همش اذیتش میکنه فک میکنه عروسکیه یعنی جرات ندارم۳۰ثانیه تنهاشون بزارم حتی یه بارمیخواس بالشت بزاره روصورتش یعنی باید۲۴ساعت حواسم باشه اولی به دومی آسیب نزنه خودمم که نای برام نمونده تا اولی خواب میکنم دومی بیدارمیشه تااومی خواب میکنم اولی بیدارمیشه به بدبختی دوتاروهمزمان خواب میکنم خدایاشکرت ولی دارم نابودمیشم سختی زیادداره نمیشه همش گف ولی یه شب دختردومم کولیک دااشت تاساعتای۲نیم شب بیدار بود.البته ازعصرش گریه زاری میکردشب۲نیم به مکافات خوابش کردم تااومدم بخوابم دومی بیدارشدیه جیغ درحال دندون درآوردن بوداونم بغل کردم استامینوفن دادم بزورنزدی‌ای صبح هواروشنی خوابیدتامن خوابیدم که صبحم بازم دختردومیم بیدارشدنتونستم بخوابم ادامه توکامنت👎پایین

۱۷ پاسخ

خلاصه نه شب نه روز خواب درستی ندادم روزای همسرم سرکاره هی نگاهم به ساعته تاکی میادیه روز همسرم نبوددومی بهونه می‌گرفت گریه بغلم بودحالااولی گریه منم بغل کن خواب داشت دیگه اولی گذاشتم روپام تکون میدادم بخوابه دومیم توبغلم شیرمیدادم تابخوابه دهنم جرخورد تاخوابیدن میگن نهایتاسخته تا۲سال ولی بحرف آسونه آدم تویه روزش میمونه چه برسه دوسال دیامثلا هانامیخواست آبجیش بوس کنه پاشوبوس میکردسرآخر جای بوس بادندوناش گازمیگرفت بخدا نمیدونم کی ناهارمیخورم یاشام اصلانمیدونم چی میخورم خدایادخترام خیلی دوست دادم خدادوشکرمیکنم بابت داشتنشون خدایا من هیچ وقت ناشکری نمیکنم قسمت بوده چون من ناخواستا دومی حامله شدم ولی کسایی میخوان بچشون کوچیکه اقدام کنن بنظرم اشتباهه حالاغیراون کسایی که کنارخانوادشون هستن میدونن تنهانیستن بچه اول کمکشون میگیرن یامیان کمکشون حداقل کارخونه ناهاری شامی بالخره کمکی دارن کمتربهشون فشارمیاداگه که تنهایی که اشتباهه محضه قشنگ جرمیخوریدمثل من😶میشه کسایی بچه پشت هم دارن بگن تاکی خوب میشن باهم اوکی میشن اذیت نمیکنن

عزیزم این قسمت اذیت و ازار بچه دوم به دست بچه اول تو هرسنی وجود داره اتفاقا بچه بزرگتر باشه اذیت هاش هم بزرگتر و سنگین تره پسرم ۵سال و نیم بود ۶ماه زندگی منو سیاه کرده بود از بس که اذیتم میکرد میخواستم ظرف بشورم بچه رو میذاشتم تو کریر میزاشتم زیر پام تا با خیال راحت انجام بدم گذاشتن بالش و گرفتن گاز و با بدبختی بخوابونم بره بزنه بیدارش کنه اینا مختص سن بچتون نیست متاسفانه کلا وجود داره فقط میمونه اون قسمتی که مربوط به دندون دراوردن و بی خوابی باشه قشنگ‌۶ماه طول میکشه با بتونی همه چی رو به نسبت خوب و اروم‌نگه داری

واقعا خدا بهت توان بده.خیلی خیلی سخته‌.امکانشو نداری چند وقت بری پیش خانواده ت؟

سلام گلم ان شاالله خدا صبر و حوصله بهت بده ولی خوب باید خواهری مادری یکی بیاد پیشت واقعا سخته

خیلی سخته خدا کمکت کنه ولی اوایل برا همه سخته دختر من ۶ سالش بود که برادرش دنیا اومد . همش گریه میکرد بیقراری میکرد شبا تا صب گریه میکرد نمیدونستم به اینیکی برسم یا اونیکی . ولی از ۶ماهگی به بعد که پسرم راه افتاد و به قول خودمون یکم شبیه آدمیزاد شد اوضاع بهتر شد . الانم که باهم بازی میکنن خیلی خوبه
شمام تحمل کن انشالا دومی بتونه چاردست و پا بره اوضاعت بهتر میشه

خیلی سخته خدا کمکت کنه ولی اوایل برا همه سخته دختر من ۶ سالش بود که برادرش دنیا اومد . همش گریه میکرد بیقراری میکرد شبا تا صب گریه میکرد نمیدونستم به اینیکی برسم یا اونیکی . ولی از ۶ماهگی به بعد که پسرم راه افتاد و به قول خودمون یکم شبیه آدمیزاد شد اوضاع بهتر شد . الانم که باهم بازی میکنن خیلی خوبه
شمام تحمل کن انشالا دومی بتونه چاردست و پا بره اوضاعت بهتر میشه

واااي من تو همين يكي موندم همه بهم بيار پشت هم بزرگ كن اما دختر من بهونه گير اصلا نميتونم يكي ديگه رو تحمل كنم خوب. شد گفتي مرسي عزيزم
خدا بهت صبر و شكيبايي بده خدا حفظشون كنه

الهي خسته نباشی تنت سلامت باشه من توی اولی موندم نه ناهار میخورم نه شام کلا نابود شدم چ برسه به اینکه دومی بیارم واقعا سخته عزیزم.

وای خدای من من نزدیک زایمانمه من همینجور حالم ازاین وضعیت بده با عریفای شما بدترشد

اسم دومیو چی گذاشتی ؟؟ ک ب هانا بخوره؟

اسم دومیو چی گذاشتی ؟؟ ک ب هانا بخوره؟

اسم دومیو چی گذاشتی ؟؟ ک ب هانا بخوره؟

فقط میتونم بهت خدا قوت بگم، ایشاا زودتر سختیارو پشت سر بزاری واقعا داری اذیت میشی، حدااقل اگه شرایطشو داری چند وقتی برو پیش خانوادت

الهیییی واقعا سخته عزیزم خسته نباشی

وای تن و بدن من با تعریفات لرزید

دقیقا شرایط منو داری منم دارم عذاب میکشم

عزیز دلم خدا قوت

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی
سلام خانمادختراولم ۱سال۷ماهشه دختردومم ۲۰روزشه دختردومم کولیک داره خیلی گریه بیقراری میکنه دختراولم خیلی اذیتش میکنه ناغافلی میخوادگازش بگیره یابچه خوابه میادگهواره محکم تکون میده یعنی وقتایی همسرم سرکارمیره تاشب بیادمن فقط نگاهم به ساعته تابیادآخه تنهام خانواده هامون یه شهردیگه ان یعنی بعضی وقتا تاکوچیکه خواب میکنم بزرگه اینقدجیغ سرصدامیکنه تابیدارش کنه والا به کارام که اصلانمیتونم برسم چون جرات ندارم یه ثانیه باهم تنهامون بزارم چون مطمعنم اولی یه بلایی سرش میاره دیشب همسرم ساعت۷اومده تاتونستم آشپزی کنم بعدش که دیگه دخترکوچیکم تا۲شب بیداره جیغ گریه دختراولیم همسرم خواب کرددیشب تاساعت۲سشوارروشن بو.دبزورخوابش کردم تااومدم بخوابم دختراولم بیدارشدجیغ گریه داره دندون درمیاره همش استرس داشتم جیغ میزنه خواهرش بیدارنشه دیگه شربتش دادم تاسالتای ۳بزرگه خوابیده خودتم تونستم بخوابم که صبحم که دلم خوشه زیادخوابیدم ساعت۸بیدارشدم چون دوساعتی یه بارم شیرمیدم خواب درستی ندارم ادامه توکامنت پایین