۱۷ پاسخ

من که هیچ حمایتی ندیدم ، تازه کلی هم اذیتم کردن از روز زایمان ب بعد😂😂😂

هی خاهر دست رو دلم نزار ک خونه

مادرشوهرمن خداییش عالیه، تو بیمارستان یه روز موند، بعدش هم روزا میومد پیشم عصر و شب مامانم میومد، هر وقت هم جایی میخوام برم که مامانم نتونه بچمو نگه داره میذارم پیش مادرشوهرم

وقتی فکرمیکنم ومیخونم میبینم من ازهمه خوشانس ترم 😂😂😂خداییش همیشه همه چی عالی بوده درتمام این ۱۸سال زندگی مشترک ندیدم خواهرشوهرام یامادرشوهرم جزدعا خداییش وشوهری که مثل شیرهمیشه بالای سرم بوده😘😘😘دورش بگردم الهی

حمایتی که نکردن ولی روزای اول زایمانم هرروزخونه مابودن کاریم. نمیکردن مامان طفلکم مدام بایدازشون پذیرایی میکرداعصابم متشنج بودمتشنج ترمیشد نه میتونستم راحت استراحت کنم نه راحت حرف بزنم مایه عذاب بودن ولی ازنظرخودشون اینا حمایت بوده🥲🫠

خواهرشوهرم ۱۰روز پیشم بود مامانم۳روز ابجیم فقط شب زایمان🤣

هیچی بی منو شوهرم دعوا انداختن اعصاب خانوادمو خورد کردن کاری کردن اشک میریختم هرشب ،بدترین خاطره عمرمو بزام رقم زدن .منک هیچ وقت نمیبخشمشون

خواهرشوهرم ۱۰روز پیشم بود مامانم۳روز ابجیم فقط شب زایمان🤣

😂😂😂
روز بعد از زایمانم با شکم بخیه خورده مادرشوهره بیشعور و پستم سر اینکه من وقتی میخواستم بخوابم یا برم سرویس یا چیزی بخورم بچمو می‌سپردم دست مامانم دعوا و داد و هواری راه انداخت که تا دوماه من و شوهرم حرف نمیزدیم و من چشمم اشکی بود.....
شب و روز نفرینش میکنم و مرگشو میخوام از خدا

هیچی پوروهایه فضول اومدن خونم و روز اول مرخص شدنم پاشدم جاروبرقی کشیدم و حرص خوردم و حرف و تیکه انداختن با اینکه مرتب بود میترسیدن یهو فامیلاشون بیاد میگفتن باید برق بیوفته😕🥲منکه نمیبخشمشون

جاریم خیلی زحمت کشید ولی کاش کاری برام نمی‌کرد هنوز که هنوزه شوهرم هی میکوبه تو سرم جاریمو

سر اولی و دومی خون به جگرم کردن
یکسر شوهرم رو سیخ میزدن کل زمان استراحتم با جنگ و دعوا گذشت
باز سر سومی همون فقط یه توک پا اومدن خداروشکر وگرنه باز جنگ جهانی بود

هیچی ،تنها بودم با خانوادم

حمایت کردن اما کاش کاری نمیکردن خواهر شوهرم بعدش سرم منت گذاشت.

هیچ کمکی نکردن فقط شب اول تو بیمارستان مادر شوهرم پیشم موند تمام زحتمام تا همین الان به دوش مامانم بوده

حمایت کردن اما کاش کاری نمیکردن خواهر شوهرم بعدش سرم منت گذاشت.

دقیق بخام بگم هیچی

سوال های مرتبط