سوال های مرتبط

مامان آنیسا و یسنا مامان آنیسا و یسنا ۴ ماهگی
خانمایی که پا به ماه هستین بیاین براتون از زایمان طبیعیم بگم من روز پنجشنبه ۴/۵رفتم بیمارستان برا ان اس تی طبق پریودم دیگه چهل هفته کامل بودم ولی طبق ان تی ۳۹هفته و ۴روز از شانس خوبم اون روز دکتر خودم شیفت بود اول ماما معاینه کرد گفت یه فینگری نمیشه با آمپول فشار زایمان کنی دکتر خودم اومد گفت بزار منم معاینه اش کنم با معاینه ی تحریکی دهانه رحمم رو دو فینگر کرد که خیلی درد داشت گفت باید بستریش کنید دهانه رحمش یک سانت نیست دو سانته و چون ۴۰هفته است پس بستری بشه من ساعت ۸شب روز پنجشنبه بستری شدم و آمپول فشار بهم وصل کردن ولی هیچ دردی نداشتم و هرچی معاینه میکردن دهانه رحمم همون دو سانت بود تا صبح دکترم بهم آموزشای باز شدن رحم رو میگفت ولی هرچی تلاش کردم درد زایمانم شروع نشد دیگه روز بعد که دکتر بعدی شیفت رو تحویل گرفت دوز دارو رو بیشتر کرد و من بلاخره از ساعت ۱۰دردم شروع شد ولی خیلی کم و با فاصله ی دو دقیقه ای کم کم دارو اثر میکرد و تا ساعت دوازده کیسه ی آب بچه پاره شد من با انقباض هام زور زدم و بچه هم کمک کرد تا کیسه ماره بشه ساعت دوازده بود دردای شدید شروع شد هربار دو سه تا نفس عمیق میکشیدم و یه زور محکم میزدم ساعت یک و نیم زایمان کردم و این درد سخت تبدیل شد به یک شادی از ته دل وقتی دخترم رو دیدم همه دردام از یادم رفت ۵/۵/۱۴۰۳
مامان فندوق مامان فندوق ۶ ماهگی
دیروز ۱۴۰۳/۳/۲ ساعت ۵ صبح از خواب پریدم دل درد کمردرد داشتم اما منظم نبود تا ساعت ۹ بود که دیدم دردم ۵ دقیقه منظم شدم و رفتم سرویس با ادرارم خون اومد نشونی رو دیدم دیگه اماده شدم ساعت ۱۰ شد تا رسیدم بیمارستان ۱۱ بود معاینه شدم ۲ سانت بودم رفتم تا ساعت ۱ پیاده روی دوباره رفتم معاینه گفت نزدیک س سانت رفتم پیاده روی دوباره تا ساعت ۳ نیم شدم ۴ سانت دیگه بستری کردن دردام خیلی شدید هر ۳ دقیقه میگرفت ول میکرد با معاینه اخری کیسه ابم سوراخ شد وقتی رفتم داخل دوباره معاینه شدم ۵ سانت شده بودم دیگ کیسه اب ترکید بردن اتاق زایمان منو دردام خیلی شدید بود بهم گفتن برات اکسیژن وصل میکنیم ۲۰۰ تومن هزینه جدا میگیریم و دردت کم میشه منم قبول کردم اکسیژن اوردن بجای ک دردام کمتر بشه بیشتر شد سه بار مدفوع کردم از زور زیاد دیگه جیغ دادم شروع شد از ساعت ۶ زور میزدم دیگ ۱۰ سانت شده بودم زور زدم ماما گفت دارم سرش با موهاش میبینم زور زیاد میزدم خیلی خیلی درد هم داشتم اصلا تخت مناسبی برای زایمان نبود بنظرم برام خودم دستام
مامان هاکان مامان هاکان ۱۰ ماهگی
سلام مامانا بالاخره وقت شد بیام تجربه زایمانمو براتون بنویسم:
روز پنجشنبه ۳۹ هفته و ۵ روزم بود از خواب که بیدار شدم تا ساعت ۳:۳۰ بچه دوتا تکون خیلی ریز داشت و خودمم کمرم و زیر دلم خیلیییی کم درد میکرد
رفتم یه دوش گرفتم و حاضرشدم و رفتم بیمارستان تامین اجتماعی.
معاینه کردن ۲ سانت بودم و دوبار NST گرفتن ولی گفتن خوب نیس و ساعت ۶:۳۰ بستری شدم و تا ساعت ۱۲ همون ۳ سانت بودم با دردای خیلیییی کم
ساعت ۱۲ اومدن سرممو در اوردن و گفتن بخواب صبح زایمان میکنی
بعد ده دقیقه دیدم آبریزش دارم و به دکتر گفتم معاینه کرد گفت اره کیسه آبت پاره شده و کلی آب ازم خارج شد و دوباره سرممو وصل کردن تا ساعت ۳:۳۰ اینا دردام قابل تحمل بود ولی بعد اون دردام خیلی زیاد شد جوری که تو اون ۱ دقیقه که آروم بودم خوابم میبرد و ساعت ۵:۴۸ آقا هاکان به دنیا اومد.
بخیه هم ۵ تا بیرون خوردم،هزینه بیمارستان هم رایگان بود،فقط یه هزینه پک زایمان و بستری و کیک آبمیوه هست که فکر کنم ۶۰۰ تومن اینا بشه،دکتر شیفتم ناهید بیات بود.
مامان درسا مامان درسا ۲ ماهگی
خب خیلیا پرسیدن برای زایمان
ترجیح دادم براتون کامل بگم
من شش شهریور نوبت زایمانم بود طبق ان تی پنجم‌حرکت دخترم کم بود رفتم ان اس تی گرفتن گفتن بستری نمیکنیم ششم منتظر بودم دردم شروع شه اما تا یازده شب خبری نبود رفتم بیمارستان معاینه کرد گفت یه سانت هست معاینه تحریکی انجام داد گفت تا فردا دردات شروع میشه بیا از وقتی اومدم دردام و انقباض شروع شد ولی منظم نبود از ظهر شد دو دقیقه یک‌بار منظم سریع رفتم بیمارستان گفتم حرکتش کمه درد و انقباض هم دارم ان اس تی گرفتن گفتن نوار خوبه برو خونه چقدر سروصدا کردم ک از وقتم گذشته درد دارم حرکت بچم حس نمیکنم تا راضی شدن ولی گفتن میفرستیم بیمارستان دیگه منم خب شرایطم بد بود مجبور بودم قبول کنم یه خانم اتاق تریاژ بود خدا خیرشون بده گفتن کارتو‌ میکنم با سه دلیل حرکت کم‌ و گذشتن از تاریخ زایمان و فشار بالا بستریت میکنم کارا کردیم پرونده تشکیل شد من ساعت هفت و نیم شب با درد رفتم زایشگاه یک‌ ساعت گذشت سرم فشار رو وصل کردن دردا بدتر شد قطع کردن گفتن دردای خودت خوبه با درد خودت پیش‌ میریم هی نیم ساعت یبار معاینه هردفعه هم یه سانت سوزن فشار باز شروع شد دردام لحظه به لحظه بیشتر میشدن ولی باز یه سانت صبح شد حالم خیلی بد بود با پنج قطره سرم تتان میشدم درحدی ک‌ با مشت میکوبیدم تو لگنم یکم دردش کم شه ماما همراهم ورزش میداد ولی باز همون یه سانت ساعت هفت صبح از تخت بلند شدم کیسه ابم پاره شد چون تجربه نداشتم وحشت کردم کل زایشگاه رو‌سرم‌ بود تا اروم شدم سردردم شروع شد
مامان گوگولی💙🩵 مامان گوگولی💙🩵 روزهای ابتدایی تولد
خب اومدم با ی تجربه زایمان
من ۳۷هفته ۵ روز بخاطر دفع پروتئین بالا ختم بارداری خوردم و ساعت ۱۰ونیم شب ۲۸اآبان دوشنبه شب بستری شدم و بعد چندتا آزمایش خون و مسمومیت بارداری دکترم گفتن ختم بارداری با قرص فشار از ساعت ۱۲ شروع شد که ۱ ساعت بعد دردام شروع شد ولی کم بود و قابل تحمل ولی اونشب تا صبح نخوابیدم چون هم درد داشتم هم استرس زیاد بخاطر بستری شدن یهویی که خداروشکر اتاق خصوصی گرفتم بیمارستان رضوی و همسرم کنارم بود
و ساعت۷صب چون فشار بالا داشتم گفتن باید جلو چشم‌خودمون باشی و از اتاق خصوصی منتقلم کردن یجا دیگ و دوز دوم قرص فشار ساعت۷ زیرزبونم گذاشتن که دردام زیاد شدن و انقباض های جون دار به قول خودشون شروع شد از ساعت ۸ ولی هرده دقیقه یکبار که معاینه کردن و گفتن یک فینگرم که معابنه من اصلااااا دوست نداشتم بنظرم خیلیییی رومخههه و میگفتن اصلا همکاری نمیکنی تا ۱۱ یک فینگر بودم ولی از ۱۱به بعد دردام خیلی شدید تر شد به حدی که اشکم درمیومد و ناهار اوردن که نتونستم بخاطر دردام ی قاشق بخورم و ان اس تی هم منظم میگرفتن ازم که اتفاقی نیفته بخاطر فشار که دیگه انقباضام منظم شده بود هر ۵دقیقه اینا که به دکترم گفتن و دکتر ساعت ۱۲گفتن سزارین بشه ولی دکتر شیفت و یکی از متخصص ها گفتن که نه انقباضاش خوبه میتونه طبیعی که واقعا بنظرم اشتباه بود و دیگه ساعت ۲ دوباره معاینه شدم که گفتن ۴ فینگر و دردای فوق العاده سخت که من درخواست اپیدورال کردم که دکترم موافقت نکردن کفتن شاید روی بچه تاثیر بزاره
مامان نخود🩵 مامان نخود🩵 ۱ ماهگی
سلام دوستان
از زایمانم اومدم بگم ((پارت یک))
۱۹ مهر ۱۴۰۳ ساعت ۵:۳۰ صبح رفتم بیمارستان که بستری بشم چون ۴۰هفته و ۲ روز بودم ولی دهانه رحمم هنوز باز نشده بود دکتر گفته بود که دیگه برم بستری بشم اینم بگم دو روز قبل باز اومدم بیمارستان چون درد کشاله ران داشتم دل درد و کمر درد اینا روز دوم که رفتم ترشح خونی داشتم ولی گفتن بخاطر معاینه بوده و بستری نکردن دیگ قرار بر این شد که حتما ۱۹ مهر بستری شم دیگ لباسامو عوض کردم و رفتم اتاق LDR اونجا معاینه کردن دهانه رحمم گفتن نیم سانت واسم سرم اینا زدن یه آمپول زدن داخلش که فک میکنم کمک میکرد دردا شروع شه دیگه ماما یه سری ورزش‌ها بهم داد معاینه تحریکی کردن دائم وضعیت بچه چک میکردن nstمیگرفتن دیگ دردام بیشتر شده بود تا دو سانت مثل درد پریودی بود قابل تحمل بود برام دیگ دردا بیشتر بیشتر شد ساعت یازده ظهر اینجوریا به سه سانت رسیده بودم کیسه ابم پاره کردن دیگه رفتم جکوزی خیلی خیلی کمک بود دردامو آروم میکرد دو تا یکساعت ونیم از جکوزی استفاده کردم گفته بودم برام اپیدورال استفاده کنن