۱۸ پاسخ

حالم از هر چی مادرشوهر بهم میخوره .خدا بهت صبر بده والله من که از ماراش آنقدر خسته شدم که همیشه میگم خدا وشکر که تو یک ساختمون باهش زندگی نمیکنم .هر چی رفت آمد کمتر بهتر .خوب کاری می‌کنی برا ماهم فرق می‌ذاره بین نوه هایش

چقد بحث مادر شوهر شیرین بوده این همه به هم دیگه پیام دادن 😅🤭

بخدا منم مث توام ی نوه شو خیلی دوس داره انقد دوس داره ک وقتی اسم پسرمو میخاد بگ همش اشتباهی اسم اونو میگ همش میگ اون اینو میگ اینطور میگنه اینو یاد گرفته

ما هم نزدیکیم بهش درسته اونقدر اخلاقش گند نیست هرزگاهی گنده اما خدا بهمون صبر بده و خودشونو مشغول خودشون کنه وقت نکنن به ما وقت کنن

تنها نیستی ، چرا فرق میزارن .... واقعا

از من که یاد نوه اش نمیکنه ن زنگ نمیزنه ن میاد دیدنش

از من به شما نصیحت به مادر شوهر نمیگم احترام نزارید بزارید ولی در حدش نگید مادر شوهرم منو مثل دخترش میدونه هیچ وقت اونطوری نیست تو عروسی اون هستی پس مثل عروسش باهاش رفتار کن من همجوره بهش خدمت کردم آخرش با دخترش حرفشونو یکی کردن بهم گفتن تو برام چکار کردی از شهرستان آوردیم خونه ما پایین زندگی میکنن دیگه نمیرم پیشش هرسری من می‌بردم دکتر به شوهرم گفتم مامان شماست خودتون ببرید دیگه به من مربوط نمیشه

عزیزم همشون مثل همن، منم دقیقا شرایط شمارو دارم البته خیلی سخت تر.

من بودم برام مهم نبود. خودم نمیرفتم. بچه ام میذاشتم بره خون به جگرشون کنه. بعدش بچه نذاری نره میگه جلوبچمون گرفته. بذار بره دهنش بسته باشه واینجوری بیشتر دق میخوره

شاید یروز مادرشوهر شدیم، پس بهترع بامادرشوهر خوب باشیم و ب این فک کنیم ک اگ مادرخودمون هم اینمدل بود ایاماهمین مدل ناراحت میشدیم یاازش میگذشتیم؟؟ دنیازود داره میگذره کارما بدجور تلافی میکنه خوب باشیم خدامیبینه

این تبعیض گذاشتن مادربزرگ‌ها هیچ وقت از ذهن بچه ها پاک نمیشه ،ب نظرم مشکل رو حل کن اگ میخوای بزاری بچت دائم اونجا باشه ،من یادمه مادربزرگم خدابیامرز ما بودیم و بچه های داییم،پتو خوب و خوشگل برداشت داد ب بچه داییم و پتو داغون و مدل پتو سربازی رو داد ب ابجیم ،الان خیلی ساله گذشته ولی هیچ وقت بعد اون ماجرا دوسش نداشتم دیگه (البته مورد زیاد بود این دیگه بدترینش بود),شما هم اگر میخوای حل کنی هیچ وقت نذار بچت متوجه این فرق گذاشتن بشه خیلی جلو بچه موضوع رو باز نکنین چون حس داشتن ی مادربزرگ بد تا آخر تو ذهنش میمونن

خداروشکر که من هیچ وقت قرار نیست مادر شوهر بشم. متنفرم از مادرشوهر

واسه منم ما پایینیم اون بالا ذلیل مرده یه عفریته ای هرچی بگم کم گفتم

۳ ماهه ک نیست خونه دختراشه ،راحتم کاش ۳ سال بمونه و نیاد

دخترمو میبینه نگاشم نمیکنه دخترم میره سمتم اعتنا نمیکنه اصلا

بعد تو فامیل و در و همسایه میگه دختر علی واسه من یه چیز دیگس بین نوه هام

دروغگوی دربدر

سالهاست ک ۵ متر فاصله داریم نرفتم و نمیرم قبلا هم یه نیم ساعت عید نوروز فقط میرفتم

مثل من😶😑 منم نمیرم سمتشون

عزیزم ایرادی ندارع زیاد سخت نگیر.ببرش ولی کنترل کن خودت اوضاع رو

یجورایی عذاب وجدان دارم دخترمو پایین نمیبرم ولی اونم فرق میزاره میترسم دخترم مثل من دلش بشکنه

اگه واقعا فرق میزاره نرو،خودتو بچتو سبک نکن

مثلا عروسک دخترم دست دختر عمش بود دخترم گریه میکنه عروسکشو میخاد رو اون عروسکش خیلی حساسه..مادرشوهرم میگفت نه بزار دستش باشه غذاشو کامل بخوره

سوال های مرتبط

مامان باران مامان باران ۲ سالگی
سلام مامانا
شماها وقتی بی حوصله میشید چیکار میکنید من به اون جایی رسیدم ک خستم حوصله هیچیو ندارم زود عصبی میشم زود اشتی میکنم یجای بین فامیل یا اشنا اصلا دلم خوش نیست وقتی تنهام دلم میخاد فقط گریه کنم اهنگ غمگین بزارم گوش کنم بعضی وقتا اگه از گزوه اومدم بیرون چون حوصله هیچی و نداشتم حالم یجوری شده کلا وقتی مادرشوهرم با دخترم زیاد اینور و اونور میکنه بغلش میکنه و... دخترم همش با مادرشوهرمه انگار مادر واقعیشه بیشتر بااون خوشه دخترم فقط زمان شیر خوردن یا مای بی بی عوض کردن یا خوابیدن پیش من میاد کلا اعصابم خورد میشه نمیدونم چیکار کنم دخترم بیشتر وابسته من بشه خیلی میترسم وقتی از شیر میگیرمش منو فراموش نکنه 😔💔
این علایم چی میتونه باشه؟

خیلی بیخیال میشم
زمانی ک مادرشوهرم نیست دخترم حرفامو گوش میده هر چی بگم انجام میده وقتی مادرشوهرم میاد کلا دخترم از این رو به اون رو میشه کلا دیگه به حرفم گوش نمیده باید داد بزنم دعواش کنم ک بیاد اینجوری شده 😞

نمیدونم 😔
مثلا برای دستشویی رفتن دخترمو مبخام ببرم لج میکنه دخترم نمیره گریه میکنه میره سراغ مادرشوهرم این کار خیلی ناراحتم میکنه خیلی اعصابمو خورد میکنه اون ک نباشه میره دستشویی انگار هیچی نشده میره قشنگ دستشویی میکنه میاد