میگم شما قبول میکنید بچتون کل کل سال خونه مامان بزرگش باشه سالی شاید ۱ ماهش خونه شما باشه کلا بامادربزگش باشه نیاد خونه گریه کنه که نمیام خونه پیش مادربزرگ میمونم واقعا میشه اینطور ...................

نه طاقت دوریشو ندارم بعدم باید یاد بگیره خونه بمونه حتی اگه گریه کنه چون بعدا هم بزرگ بشه فقط میخاد بزنه بیرون از خونه

نه من دوس ندارم بچم زیاد پیش کسی بمونه حتی پیش مادر خودم

نه من اجازه نمیدم
مامانم گفت دوروز بزار بمونه نزاشتم خودم طاقت ندارم البته فکر نکنم پسرمم بمونه
شمام چون بچتون گریه میکنه و میمونه بنظرم یجوری عادت بده هفته ای یبار مثلا اجازه داره بره

منم قراره برم طبقه بالا مادرشوهرم ولی بهش گفتم قرار نیس پسرم همش مایین باشه یاببریش بیرون ویهان وقتی میره بیرون که منم باهاش...اولش ناراحت شد ولی بعد گفت همین بهتره

ناراحتش‌نکن ولی باهاش حرف بزن بگو نباید خونه کسی بمونی

پسر بزرگم اینجوری بود من اصلا هیچی از بچگی هاش یادم نمیاد .الانم که برای خودش مردی شده همونجا با اونا زندگی میکنه .بابا و مامانم میگن این ته تغاری خونمون

من نه اجازه نمیدم
ولی در صورت تمایلش هفته ای یه شب بخوابه پیش مامان‌بزرگ اشکال نداره به نظرم