مامانا من امشب بابا و مامانم اومدن خونمون بعد بچم بردن پیش خودشون بخوابونن الان رفتم دیدم بچم بیداره مادرمم بیدار بود بعد دیدم گریه نمیکنه ساکته نمیدونم چرا یه حالی شدم دلم براش تنگ شد گریم گرفته به نظرتون چرا اینطوری میشم یا یه وقتایی میبینم از خودش صدا در میاره گریم میگیره میگم چرا حرف نمیزنه چی میشد از اول میتونستن حرف بزنن یا میبینم نمیتونه راه بره محتاج ماست دلم میگیره چرا اینطوری شدم😭😭😭

بچه گناه داره بوی تن مادرش رو میخواد خب عروسک که نیست تو این سن پیش شخص دیگه ای حز خودت و شوهرت بخواد بخوابه،حریم بچه ات رو مشخص کن واسه همه بلا استثنا

وای من یه شب کار داشتم خونه گذاشتم خونه مادرشوهرم به کارهای خونه برسم صبح ساعت ۶رفتم اوردمش بعد از اون به هیچ عنوان جایی که خودم نباشم نمیزارم بمونه برای خواب

منم یه موقع هایی ازاینکه نمیتونه حرف بزنه گریم میگیره ناراحت میشم
همش میگم کاش زود حرف زدن یادبگیره🥲
خداروشکر تنها نیستم فک میکردم من یه چیزیمه😅

عزیزم بچه رو بیار پیش خودت وا مگه رودربایستی داری با مامان بابات