پدر محترم بچه اومد که بده من بخوابونمش.‌برده انداخته رو پاش خوابش برده بچه از پاش با صورت خورده زمین! با صدای گریه بچه پریدم از جام. نفسش رفته بود طفلی نمیتونست گریه کنه. نمیدونم از ترس بود یا از درد. زنگ زدم به اورژانس میگه جای نگرانی نیست. ولی دلم شور میزنه. کسی تجربه شو داشته؟ اینم از کمک کردن مردا!

من وقتی بچه روبسپرم به پدرش وقتی میخوادساکتش کنه مقوای دارورومیده دسته بچه اونم باخوشحالی میخوره ملچ ملوچ میکنه بدمیگم بچه خوبه میگه آره داره بازی میکنه بدمیامیبینم پدرگرامی دسته بچه مقواداده اونم باچه لذتی میخوره اینم ازشوهرمن نمیدونستم گریه کنم یابخندم

اخی نمیدونم بخندم یا ناراحت شم اخه شوهرتو تصور کردم ی لحظه🤦🏼‍♀️😂

نه عزیزم نگران نباش ارتفاع نداره زیاد
ازدست این مردا😂

خوشحالم که تنها نیستم فقط همین😂 اخه فکر میکردم فقط شوهر من اینجوریه

چقد این مردا کاراشون حرص درارو خنده داره😂😑

اخی گناه دارن اینجوری نگو اوناهم خسته ان هم دلشون می‌خواد بچشون بغل بگیرن
شوهر من که عاشق بغل کردن و خوابوندن دخترشه
هرچند مثل کنسرو میچلونتش تو بغلش ولی من چیزی نمیگم چون میدونم با عشق داره اینکارو میکنه ولی بلد نیست خوب
فقط بچه خودشونه که دارن بغل میکنن بخوابونن تا حالا بچه دیگه ای برنداشتن اینجوری که بلد باشن

وای شوهر منم همینه میسپرم برم دستشویی میبینم خوابش برده ی بارم پاشو لگد کرده بود یا بچه رو رو زمین نمیبینه بخدا از اعصبانیت داد میزنم

سلام عزیزم
چن وقت پیش دختر ابجیم یک ماه و نیمش بود اینطوری شد از ترس ملی گریه کرد ولی هیچی نمیشه نگران نباش