۷ پاسخ

اره یه مدت درون گرا میشن ممکن ناخوناشو بخوره گوشه گیر بشه حالت افسرده بگیره همش طبیعیه بعد یه مدت خوب میشه

وای مامان نینی دست رو. دلم نزار.
نفس و باباش عجیب شدن. اصلا
باباش ک محل نمیزاره ب نفس
نفس بچمم ب اب و اتیش میرنه خودشو
اصلا ی وضعی داریم ک نگو خدا کمکمون. کنه

من خداروشکرپسرم میادنی نی میگه بده بغلم .بوسش میکنه.کمکم پوشک میاره برام.وقتی میزارمش بغلش.بهش میگه دادشی خیلی دوستت دارم

امتحانش کن نظرشو جلب کن بعد به چیزی که علاقه داره درموردش ازش سوال کن مشخص میشه بخاطر شنوایی هست یا عدم توجه

دخترم ۸ سالشه پسرم ۳ونیم.دیشب خونه مادرم بودیم.پسرم خب طبیعیه که خیلی شیرینهتو این سن.همه توجها بهش بود.یهو دیدیم دخترم غمگینه چون همیشه شرو شوره و پرسروصدا همه نگرانش شدن.هرچی گفتیم چیه هیچی نگقت یهوگفت تهوع دارم.دووید دستشویی.چهارپنج بار رفت و اومد و هربار گفت بالا اوردم قشنگ شامو کوفتمون کرد.بعش قرص تهوعم دادم.بعدا فهمیدیم اصلا دروغ بوده فیلم بوده.میخوام بگم بعد ۳سالو نیم هم عادت نکرده. فقط،یه،هفته است ابجی شده دخترت.بهش زمان بده.شاید تا سالها.بهش توجه کن.

نمیدونم گوششه
یا از بس تو فکر و خیاله اینحوری شده
اخه تا همین هفته پیش نبود اینجوری
انگار خیییلی تو خیال پردازیه

شاید حسودی میکنه بیشتر ب بزرگ محبت کنید. ب شوهرت بگو ببرش پارک و بیرون محبتش کنه

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۳ سالگی
مامانا این رفتارا طبیعیه از بچم یا اینکه باید نگران باشم
یه نمونه اینکه یه حرف رو ده ها بار میزنه مثلا مامان اجازه میدی برق رو روشن کنم میگم آره دوباره هی میگه هی میگه یا مثلا یه خوراکی میخواد میگم باید غذاتو بخوری بعدا میدم بعد یکسره در حین غذا خوردن میگه بخورم میدی بخورم میدی بیست بتر میپرسه هی میگه بله میدم عزیزم میدم بازم میپرسه این مدلی بودن با خودمه
بعد با هم سن و سالاش هم هست مثلا پسرای جاریم تقریبا تو یه رنج سنی هستن با حسین بعد با اونا هم همینطوری هست مثلا داره باهاشون حرف میزنه باید کل حواسشون بهش باشه خب اونا هم بچه هستن حواسشون پرت میشه دوباره هی صدا میکنه حرفشو از اول تکرار میکنه مثلا میگه داداش یاسین من موتور خریدم کافیه یه لحظه اون بچه نگاش نکنه دوباره هی میگه داداش یاسین داداش یاسین ده بار صدا میکنه و حرفشو تکرار میکنه، یا زور میگه همش بیاید فلان جا بشینیم بیاد فلان بازی کنیم مثلا گوشی دستشونه زور میگه گوشی من رو نگاه کنید همتون اگه دست به گوشی خودشون بزنن گریه میکنه، یه جورایی کاراش کلافه کننده شده نمیدونم چیکار کنم هر چی باهاش حرف میزنم گوش نمیده
مثلا دیشب جاریم تو ماشینمون بود میرفتیم جایی هی به پسر جاریم میگفت بیا ماشینارو نگاه کنیم بعد اون خوابش میومد میگفت نمیخوام این دوباره حرف خودشو تکرار می‌کرد از اول هی چی من میگفتم باباش میگفت میگفت آخه نمیاد ماشین نگاه کنیم انگار متوجه نمیشه میگیم خوابش میاد...این از این رفتارش
ادامه تو کامنت