وای چقد حرصم گرفته از مادر شوهرم
من ۹ روزه زایمان کردم خونه مادرمم
میاد سر میزنه عین این بچه های بی تربیت دست بچه رو میکشه پاشو میکشه بچه خوابه داد میزنه بیدارش میکنه
میگم‌خوابه بد خواب میشه میگه نه مادربزرگ اومده پاشو پاشوبچه ام کلافه هی خودشو میبره گوشه این ولش نمیکنه
حالا من شیر میدم
حیف نوک سینه ات بزرگه براش
اینجوری بگیرش
اونجوری نگیرش
وای وای مواظبش باش
اینحوری نکن بچه گردنش میگیره
کلافه ام کرد
خدا به داد برسه تو خونه ام میخواد چیکار کنه
اون وقت که حامله بودم محل نمیدادن الان شدن صاحب بچه
دلمم نمیاد تذکر بدم به خاطر بچه ام میگم خدا قهرش میگیره
ولی به خدا مادرم هنوز دست بچه رو نگرفته میگه گنا داره .
حالا این شده صاحب اختیار

واااای چقد عصاب خورد کن،عزیزم بهش تذکر بده بزار ناراحت بشه دیگه نیاد یا خودشو جم کنه

حالا اولشه بعدا عادی میشه واسشون،یادتونم نمیکنن

تازه تازه هس ذوق دارن .من روزاول بجااینکه خونه مادرم برم خونه مادرشوهرم رفتم شیردادن هم بلدنبودم بهم یادمیداد🤦🏻‍♀️گیرهم میداد درکنارش

اگه جلوشو نگیری تو تربیت هم دخالت می‌کنه.

یا اخم کنه متوجه بشه بدت اومده
مادرشوهر منم یه مهمونی میگیرم میاد هعی ایراد میگیره از تموم کارام من هیچی نمیگم ولی سر بچه داری بخاد کسی ازم ایراد بگیره سفت دماغشو میسوزونم البته بجز مادرم