میشه همه جواب بدید چیکار کنم
از وقتی پسرم بدنیا اومده اصلا سخت پربشونم خیلی رو پسرم حساس شدم طوری شدم که نمیخوام هیچ جا برم چون هرجا با خانواده شوهرم میرم اذیت میشم از رفتارشون
همش تو کارا بچم دخالت میکنن یا میگن لاغره یا میگن لباسش مشکل داره حالا اینا همه ب کنار
از وقتی بچه ام یک ماهش شد هی یواشکی من یا بعضی وقتا جلو من خوردنی دهن بچم میذارن مثلا مادرشوهرم کیک بهش میده پددشوهر بستنی میذاره دهنش دیگ نتونستم جلو خودم و بگیرم بش گفتم نده براش مضره
من میگم ندید بیشتر میخوان بش بدن
یا بچمک از ۲ماهگی میذارن بشینه یا همش پا بزنه طوری که الان بچم اصلا نمیمونه درازش کنی تو بغل
خیلی تکونش میدن بالا میاره
شوهرمم حق داره نمیشه زیاد بشون چیزی بگه
برا اینا اصلا استرس میگیرم وقتی میبرمش اونجا
جدیدا خو انتظار دارن بچمو بدون خودم ببرن
پیش شوهرمم گفته بودن بچه باید ب خودمون انس بگیره پیش خودمون بزرگ شه
این چیزا باعث شده خونه بمونم و وقتی شوهرم میگ بریم جایی باشون من تا وقتی برگردم حالم بده تحمل ندارم با بچم ایطور رفتار شه
چیزی بشون میگی هم ازش کلی حرف در مبارن ک باعث بحث بین من و شوهرم بشه
بنظرتون الان من خیلی حساسم؟
چیکار کنم حس میکنم ایطور مشکل اعصاب میگیرم

۲۱ پاسخ

تو حساس نیستی .خانواده شوهر کلا روانی آن
من ک خانواده شوهرم انشالله خیر نبینن آنقدر آزارم میدن خدا لعنتشون کنه.ب لعنت خدا گرفتار بشن.شوهرمم دهن اونارو لیس میزنه

وا من جای تو بودم هم اون شوهر هم اون خونوادشو جر میدادم.بچه ی منو کسی اذیت کنه روز خوش براش نمیزارم.اینایی که تو گفتی همه شکنجه هست برا بچه.

خب عزیزم وقتی اینقدر اذیت میشی،کمتر برو،فاصله بگیر
منم اوایل همین بودم،خونه مادرشوهرم اینا بالای ماست،مادرشوهرم میومد بچه خوابیده رو بیدار میکرد،میگفتم من به زور خوابوندمش بیدارش نکنین،اصلا به حرفم گوش نمیداد،منم گفتم حالا که اینجوره،منم فاصله میگیرم،چند باری اومد در زد،من درو باز نکردم،بعدا گفتم خواب بودم،
یا چندباری توی حرفام به خنده گفتم هر چقدر اذیتش کنین بیشتر از دیدنش محروم میشینا،
هر بار مهمونی بود و میگفت بیایین بالا،به شوهرم میگفتم بگو بچه بالا اذیت میشه ما نمیاییم،بمونه یه فرصت دیگه
تا اینکه کم کم متوجه شد اگه بخواد کاری بکنه با بچه که من ناراحت بشم،نمیتونه نوه‌شو ببینه،الان دیگه راحت شدم
نه بغلش میکنه بخواد بچه اذیت بشه،نه بیدارش میکنه، تذکر هم بدم زودی گوش میده که نکنه باز کمرنگ بشیم ما

خدا لعنتشون منم با مادرشوهرم همش کل کل میکنم

سرپا نگه داشتن موردی نداره برای اینکه عضلات پاشون سفت بشه نگه می‌دارن اون برای چند ثانیه

نه حساس نیستی نگرانی و اینایی گفتی حق داری سعی کن باهاشون حرف بزنی تو حرفات بگی بزارین بزرگ تر شه همه چی بهش بدین فلان علیه حساسیت زا هست ممکنه بدنش بریزه ییزون وفلان دکتر گفته ندین من خودمم مثل تو همش میشینم تو خونه چون بچم اروم تره راحت تره جایی برم هم خودم اذیت میشم هم بچم کلافه میشه

منم این مشکلاتو دارم 😑👌

نه قربونت تو حساس نیستی اونا نمیفهمن اخه بچه ۲ ماهه غذا ؟؟مشکل اصلی اینه ک شوهرت پشتت نیست اگه بود نمیزاشت اینجور بگن یا این کارارو بکنن.نرو خونشون یا اگه میری بچتو بگیر یه گوشه بشین دور ازشون والا گنا داره بچه

نبرش بهونه بیار بگو پریودم، برای شوهرت فیلم بچه هایی که بوسیده شدن تو اینستا پره چه بیماری هایی گرفتن بفرست، یا همچین کارایی که بدونه درست نیست، به خودشونم بگو مستقیم و رک هر چی بریزی تو خودت بدتر میکنن، یا یه بار خواستن چیزی بدن برو زود بچه رو بگیر ازشون بگو شما بیشتر انگار میخواید لج منو دربیارید تا اینکه به توه اتون خوبی کنید

ولا حق داری منم بابام اومد هی از گوشی عکس نشؤن بجه داد اما گفتم بابا مضر براش هنوز زود دیگه گوشی برد اون ور

خخخخ
اما مادرم هرچی میگم آب جوش مضر گوش نمیده دیروز گذاشتم پیش مادرم نمیدونم چی بهش داده خورده بچم شب فقط بالا میاورد بعد گف نه خواهرت چشش زده خخخ صدقه بده اسفند دود

دقیقا مثل مامان منن
رسما دیوونه‌ات میکنه🥴

کلا خانواده شوهر همینن منم هر وقت میرم راجب سر بچه لباس بچه همچی نظر میدن ولی واقعا جرات ندارن چیزی بهش بدن فقط زیاد میبوسن اعصابم بهم میریزه اونم دهن بچه رو که من خودم تا حالا اینکارو نکردم تذکر دادم ولی با خودم عهد کردم اصلا نبرمش

عزیزم اونا دوسش دارن ولی بلدنیستن چطور رفتارکنن بخاطر شوهرت هم ک شده حرفی نزن ولی محترمانه بگو این بچه معده اش خراب میشه بجز شیر چیزی نباید بهش بدین .پس وایی ب حال من ک پیش مادرشوهرم زندگی میکنم منم خیلی دخالتیای بیخود تو زندگیم تو تربیت بچهام دخالت میکنن ولی سعی میکنم با رفتار خوب توجیعشون کنم ولی کلا ادم بعد زایمان کم حوصله میشه افسردگی میگیری استرس بچه رو داری این کاملا طبیعی بچه ات ک بزرگ بشه بهتر میشی

خانواده شوهرت روانی هستن

تینا مشکل منم هست منم خیلی حساسم ب خاطر بچه هیچ جا نمیرم اگه هم برم همش نگرانم و اعصابم خورد میشه

لازمه همسرت جدی اما محترمانه لاهاشون صحبت کنه.
فقط و فقط پدرومادر مسئول بچه هستن.
اگه نوه شون رو دوست دارن نباید بهش آسیب بزنن

چ کارایی میکنن! 😐😐😐
واقعا حق داری

قدیما زمان خودشون خب بچه همینجوری بزرگ میکردن الانم فکرمیکنن مثل قبله

خانواده شوهرو بایدتحمل کرذ بالاخره باید یه جوری دستت بیا چطوری رفتار کنی که خودتم اذیت نشی

به نظر من حق داری، با یِ مشاور خیلی خوب مشورت کن

نوه اوله؟

سوال های مرتبط