سوال های مرتبط

مامان کوچولو مامان کوچولو ۱۳ ماهگی
خانما امروزا من یجوری میشم همش سرم گرم میشه و طاقت توتوخونه موندن رو ندارم یعنی جوری میشم که مغزم کار نمیکنه دیروز پیش خودم گفتم اگه بمیرم راحت میشم گفتم شوهرم که خودشو راحت کرد گفتم منم برم پیشش تا اون دنیا هرجا که باشیم کنار هم باشیم می خواستم کاری کنم ولی خانوادم فهمیدن و بزور جلوم رو گرفتن قبل هم از این فکر ها داشتم ولی باز میگفتم فقط بخاطر دخترم همش خودمو با این موضوع که دخترم تنها میمونه دختر میوفته دست اون آشغال ها فقط با این فکر ها خودمو آروم میکردم ولی بی دیشب کلا از همه چی سرد شدم حتی چشام دخترمو ندید جوری شدم که فقط به این فکر میکردم که خودمو راحت کنم گفتم دیگه بسه این همه عذابی که تو این سن کشیدم بسه گفتم تا اینجاش که روز خوش ندیدم از اینجا به بعد هم زندگیم درست نمیشه گفتم کسی که اولش بدبخت میشه دیگه هیچوقت خوشبخت نمیشه گفتم این دنیام که باعذاب گذشت بزار اون دنیا هم با عذاب بگذرونم ولی برم پیش عشقم 😔😔💔ولی نزاشتن تا خودمو راحت کنم😭😭😭
خدایی یعنی تا حدی از زندگی از آدما از حرف مردم از همه چیز خسته شدم دیگه طاقت هیچی رو ندارم بخدا جوری خستم که دیگه نمیکشم دلم به آرامش می خاست یه زندگی خوب درکنار عشقم و بچم ولی بخدااا که نزاشتن دیگه هیچ امیدی ندارم تو این دنیا 😭😭😭😭😔😔💔💔💔💔💔💔❤️💔💔💔
دلم یه جایی می خواد که هیچ آدمی نباشه فقط خودمو دخترم دلم هیشکی رو نمی خواد از همه چی خستم خیلیییی خستهههههه😭😭😭😭😭😭😔😔😔😔
مامان 💫 ❤️وانیا❤️💫 مامان 💫 ❤️وانیا❤️💫 ۱۶ ماهگی
صدای یک مادر خسته رو میشنوید که از صبح درگیر مهمون داری، خرید عید دختری، نوبت اتلیه برای عکاسی و …. بوده
الان نشستم یک چایی بخورم ببینم نبودم چه خبرا بوده🥰

امروز یک اتفاق‌خیلی قشنگ افتاد، اتفاقی که همیشه وقتی بهم میگفتن برای این بچه یکم جینگولیجات و عروسک بخر میگفتم نه لذتش اینه با خودش برم خودش انتخاب کنه
بهم میگفتن مگه بچه چی میفهمه
امروز دخترم برای اولین بار اولین انتخاب کرد
رفته بودیم اتلیه میخواستم براش البوم بخرم
چندتا البوم گذاشتم جلوش با دقت همه رو نگاه کرد
تهش دستو پا زد و هِ هِ کرد که اینو بگیره
وقتی گرفت کلی ذوق کرد اومدیم خونه کلی باهاش بازی کرد
دیگه وقتشه برم مغازه به انتخاب خودش براش عروسک بخرم🥹🥹

من این داستانو برای سوراخ کردن گوش هم همیشه میگم
تا وقتی خودش بزرگ نشه نخواد من به خودم اجازه نمیدم به بدنش اسیب وارد کنم
باید بدونه بدنش حریم شخصیشه حتی پدر مادر اجازه تصمیم گیری و دخالت ندارن
و زمانی که بزرگ بشه انتخاب کنه و بخواد با خودش میرم به انتخاب خودش براش گوشواره میخرم و بعدش قطعا برای این روز قشنگ باهاش میرم کافه یا میرم کیک میگیرم و جشن خانوادگی میگیریم🥰🥰
امشبم برای اولین انتخابش مینی کیک گرفتم 😍❤️