وقتی تایپ های مامانارو میبینم دلم برا خودمون میسوزه مخصوصا خودممم
چرا ما مامانا ت هر دوره دلمون برا ی چی شور میزنه ب خدا گاهی اوقات ناشکری میکنم میگم اگ میدونستم بد اینقدر سخته هبچ وق بچه نمیاوردم ی زمان میگفتم راه بره الانم میگم چرا حرف نمیزنه
غذا خوب نمیخوره یعنی کلا با برنج و خورشت انگار قهرع ولی من گاهی اوقات ب زور میدم عوض اونا کلی پسته بادوم کشمش میوه اینا میخوره ولی باز دلم میخواد غذا بخوره
امروز رفتم ی مامان بود بچع اش شش سالش بود بچه اش حرف نمیزد س سال بود میبرد گفتاردرمانی ولی چ مادر قوی بود کلی انرژی گرفتم ب من گف بچه ات هیچ مشکلی نداره ب خدا حرف میزنه
الانم منتظرم پسرم بخوابه برم ی دل سبر گریع کنم بخوابم

یعنی هیچی نمیگه بچت. منم تو فکر یکشنبه ام می‌خوام ختنه اش کنم

نگران نباش پسر منم دیر حرف زد

آه شورش درنیارپسرمن الان بلبلع والا۴سالگی حرف زدش

عزیزم دختر من تا همین سن بچه شما فقط کلمه می‌گفت بردم گفتار درمانی ۳ هفته فعل میگه کم کم پیشرفت می‌کنه غصه نخور

۶سال حرف نمی‌زند چه قدر به به سنج نرسیده تو مهد کودک دخترم دوتا بچه هستش باید کلاس اول باشند ولی خوب حرف نمیزنند امسال دوبار پیش دبستانی میشین سنج قبول نمیکنه تا سال بعد دوباره سنجش بدن مدرسه عادی نتواند برند اونا درمان دیر شروع کردن اونا میبینم استرسم هزار برابر میشه که آیهان جمله نداره

😐😐😐😐
گریه کن گریه قشنگه