ی جوری ناامید شدم از دیشب ک رفتم زایشگاه 🥺 اونا رو دیدم ک دارن زایمان میکنن ی جوری میترسم استرس دارم ک احساس میکنم زایمان نمیکنم از دیشب همش دارم گریه میکنم این همه درد دارم میکشم و خبری از زایمان نیست فقط گفت ی سانتی برو خونه 😏😏😏

منم از طبقه ۶ میرفتم پایین میومدم بالا هر روز پیاده ذوی دوش میگرفتم دهانه رحمم باز نمیشد انقدر درد داشتم بزور راه میرفتم انگار وسط پاهام یه چیز بود نمیزاشت راه برم دوسانت باز شده بودم بستری کردن یه شب موندم بیشتر از دوسانت باز نشدم گفتن برو یه هفته ام صبر کن رفتم به دکترم گفتم تورو خدا منو سزارین کن دکترم نوشت به علت فشار بالا تا بیمه تکمیلی پولمو بده سزارین نامه داد رفتم بیمارستان خصوصی ،راحت نیم ساعته زایمان کردم دکتر گفت خدا بهت رحم کرد سر بچه تو کانال زایمان نبود نمیتونستی طبیعی زایمان کنی ،انشالله توام راحت زایمان کنی

عزیزم اگه بیمارستان دولتی هستی الکی بگوتکونای بچم کم شده یه دستگاه هس میدن دستت میگن باهربارتکون خوردنش فشاربده اونودوسه کم فشاربده بگوالکی انقباض داری حداقل بستریت کنن منم سرپسرم رفته بودم تو۴۱هفته بستریم نمیکردن ازدردم خبری نبوداینجوری گولشون زدم تابستریم کردن شیاف گذاشتن واسم وامپول فشارزدن بعدم خودشون کیسه ابموزدن کم کم دهانه رحمم شروع کردبه بازشدن وزایمان کردم لعنت بشن ک دارن میبینن خطرداره واسه مادروبچه یذره بفکرهمجنس خودشون نیستن

پله زیاد برو راه برو

رابطه پیاده روی پله بالا پایین رفتن خیلی خوبه

درد قبلش آره ولی بچه دنیا اومدن راحته انگاری یه ماهی لیز میخوره میاد دنیا اون لحظه هم شاید یه دقیقه باشه انگار یه تیکه از وجود خودتو بغل میگیری حس شیرینیه نترس

خب بستری نمیکنن آمپول فشار بزنن

عزیزم تحرک داشته باش....پیاده روی کن.....عالیه