تو حاملگيم ي ليوان اب دستم ندادن
استراحت مطلق بودم
اي وي اف بودم
شرايطم خيلي سخت بود اللان هي ميان به هواي بچه اينجا تلپ ميشن خسته شدم خانواده ي شوهر))))

اره واقعا نمیدونم این همه رو از کجا میارن😂
منم ویار شدید داشتم طبقه پایین بودم نمیگفتن تو مرده ای زنده ای حالا ک بچ اومده قربون صدقه هاشون کشته منو

دقیقا منم خستم ازشون

درکت میکنم عزیزم برا من شرایطم سخت تر بود هیچ کدوم ی زنگ نزدن الانم پسرم ده ماهشه در کل پنج بار نیومدن بغل کنن ولی قربونی کرده بودیم اومدن چهار تا چهار تا گوشت برداشتن بردن

دورازجون بگو سرما خوردیم بدجور نیاین

خیلی پرو منم والا منم همه گرفتاری های خودم و بچه هام گردن مامان بدبختمه بعد هی خانواده شوهر خوشی باشن

لعنتیا

راه نده🤣🤣🤣