۸ پاسخ

اخہ عزیزم ہیچی نگو پسر منم تاساعت سہ چہار بیدارہ

عزیزم چالش مادر شدن همین هست،باید یاد بگیریم صبور باشیم
منم خیلی اوایل خسته میشدم تو خونه تنها،شوهرم راه دور سه هفته نبود یک هفته هست
خیلی سخت گذشت
گاهی کمکی داشتم گاهی نه
آرزوی خواب،غذای درست و درمون،کم بودن شیرم و...
اما گذشت
منم بهت میگم این روزای سخت میگذره،پس سعی کن از این به بعد از نی نی لذت ببری،بوش کن،بوسش کن ،نوازشش کن،بذار حس خوبتو بفهمه
خیلی زود بزرگ میشه پس آروم باش و لذت ببر
مادر بودن همینه عزیزم
تو مطمئنا بهترین مادر هستی،هر مادری هم اشتباه میکنه

ببین کم کم خوابش درست میشه.چرا استرس میگیری دقیقا؟اگه کمک میخوای به شوهرت بگو‌.خیلی وقتا بچه ها بغل پدراشون ارومتر از بغل ما میشن.بعد تو دعوا کنی بدتر میشه اون بچه قشنگ متوجه میشه.از سرشب تاریک کن خونه رو.بیشتر بغلش کنین.ماساژ بده‌لباس عوض کن.صدای سفید بذار میخوابه.

نه عزیزم من بشخصه اینطور نیستم
چون من خواستم اون بچه بدنیا بیاد و چشمم کور حتی اگه دم مرگ هم باشم وظیفمه ، از گل نازک تر بهش نمیگم
من با شکم پاره ۲ روز بیمارستان سرپا بودم الانم با وجود بیخوابی سوزش جای زخمم درد کمر و گردن و هرچیزی ثانیه ای نه ولش میکنم نه از دستش خسته میشم
شماهم رو خودت کار کن این بچه شاید یادش نمونه سرش داد زدی ولی اثراتش تو ذهنش میمونه

بچه ی ۲ماه رو میزنی😢میدونم خیلی سخته، ادم بعضی اوقات خیلی بهش فشارمیاد ، ولی یادمون باشه اون بچه هیچ درکی نداره و ما به این دنیا اوردیمش، پس سعی کنیم یه خرده صبورتر باشیم این بیخوابی ها میگذره

سر بچه دوماهه داد میزنی چرا خب شاید خوابش نمیاد اونکه هیچ چی بلد نیست داد نزن ترسو میشه

نبایددادبزنی اروم اروم بایدنازش کنی تابخوابه

یا خدااا بچه رو میزنی؟😢

سوال های مرتبط