رفتم بیمارستان برای کمیسیون پزشکی
اینا رو بهم گفتن
من توی ماه هفت و هشت بارداریم تزریق پرولوتون و فمولایف داشتم. پساری هم داشتم استراحت هم بودم. واسه ی همین روند زایمانم کند شده بوده و دهانه ی رحم مقاومت میکرده. به خاطر پرولوتون هم دردام شروع نمیشدن
چون کیسه اب پاره شده بوده و دهانه رحم بسته بوده انقباض هم نداشتم مجبور بودن دوز بالاتری از اوکسی توسین بهم تزریق کنن تا بچه به خشکی نمونه. گفتن اگه کیسه اب سالم میبود تا ۲۴ ساعت هم میتونستن بهم فرصت بدن ولی مجبور بودن دوز دارو رو بالا ببرن
بابت اینکه چهاربار سوند گذاشتن برام. مثل اینکه من توی گیجی بودم فکر کردم چهاربار پی در پی بوده ولی گویا هربار با قبلی نزدیک یه ساعت فاصله داشته و چون خودم گفتم ادرار دارم و کیسه اب پاره بوده و نمیتونستم برم دستشویی سوند زدن. الان یادم میاد که سر لیانا هم کیسه ابم پاره بود و برام سوند گذاشتن
تنها چیزی که ازم قبول کردن تزریق وریدی اکسی توسین بود که دانشجو بدون اجازه ی استادش انجام داده بود و اونم خودم یادمه که استادش پشت سرش دوید اومد که نزن نزن ولی دیگه کار از کار گذشته بود
دیگه حالا نمیدونم تهش چی میشه

۸ پاسخ

کدوم بیمارستان؟

طبیعی میریم که سوند و سرم و اینا بهمون وصل نباشه
این چه کشتارگاهیه، بیمارستان حیفه بگیم

سلام عزیزم امروز متوجه شدم زایمان کردی مبارکت باشه😍😍😍😍😍😍♥️

الان زایمان کردی یا ن

منم موقع تزریق امیدورال بیهوش شدم تقریبا دوساعت خودم که واقعا احساس می کنم تو کما بودم وقتی به هوش اومدم از گردن به پایین بی حس بودم تا چندساعت بعد زایمانم و اینکه همه جارو زرد می دیدم پس چرا پیگیری نکردم؟

خدا لعنتشون کنه..اخرم کاری میکنن که خودشونو بیگناه جلوه بدن...

بچه ات سالم که انشالله ؟

چیشوده گلم

سوال های مرتبط

مامان فاطمه‌خانوم❤️ مامان فاطمه‌خانوم❤️ ۲ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی

پارت۲
دیگه سریع وسایلمو برداشتم رفتیم بیمارستان توی آسانسور بیمارستان هم یه دفعه یه عالمه آب ازم ریخت و رفتم زایشگاه گفت کیسه آب پاره شده ولی هنوز ۲سانت بازی بخواب که ساعت ۷صبح آمپول فشار تزریق کنیم جون داشته باشی برای زایمان زور بزنی 😁
ساعت ۷صبح آمپول فشار تزریق شد ساعت ۹صبح تازه ۵سانت شدم با ورزش و ماساژهایی که ماماهمراهم میداد دردام یکم آروم میشد و بعد اینکه ۶سانت شدم آمپول پتدین که آرام بخش هست تزریق کردن و اینکه از اینجا به بعدش یکم سخت شد دردا شدید شد ساعت ۱ظهر ۱۰سانت فول شدم و رفتم توی اتاق زایمان که هرچی زور میزدم بچه نمیومد که ساعت ۱ونیم با وکیوم بچم بدنیا اومد و لحظه ای که دنیا اومد انقد توی کانال زایمان اذیت شده بود که نفس کم آورد و یه ربع اکسیژن گرفت ولی الحمدلله راضی بودم
هم از کادر بیمارستان آریا مشهد که عالی بودن هم از ماماهمراه عزیزم خانم علیزاده که با جون و دل از ۳سانت اومدن بالای سرم و تا لحظه آخر همراهم بودن
مامان جوجک مامان جوجک ۸ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
۳۸ هفته بودم روز جمعه ۲۶ ۱۲ قرار بود شنبه صبح برم پیش دکترم و تعیین کنه که طبیعی زایمان کنم یا سزارین ساعت ۸ صبح بود که احساس کردم نزدیک یه دیوان آب ازم خارج شد مامانم اینا هم رفته بودن شهرستان نمی‌خواستم نگرانشون کنم به شوهرم گفتم فکر کردم که کیسه آبمه زود رفتم حموم یه دوش گرفتم تا شوهرم اومد عد رفتیم نزدیک‌ترین بیمارستان ساعت ۹:۱۰ بود که ازم تست کیسه آب گرفتن ماما گفت که کیسه آبت پاره شده و هر کاری کردم که بستری نشم و بریم جای دیگه قبول نکردن و گفتن که برای ما مسئولیت داره بستریم کردن برای زایمان طبیعی ساعت ۱۰ صبح بود که بهم آمپول فشار زدن تا غروب که ساعت ۵ بود دکتر اومد و وقتی تستو دید گفت که کیسه آبت پاره نشده تستت منفیه بودم من باز تلاش کردم که از این بیمارستان برم چون چیزای خوبی در موردش نشنیده بودم اما دکتر گفت که آمپول فشارو زدیم الان ۳۸ هفته‌ای و بچه کامله باید زایمان کنی تا اون زمان دو تا آمپول فشار به من زده بودن ولی من هیچ دردی نداشتم