سوال های مرتبط

مامان ماهان کوچولو مامان ماهان کوچولو ۷ ماهگی
سلام چطورید
اومدم از زایمانم تعریف کنم
من ۲۵ خیلی فشارم بالا پایین میرفت رفتم ساعت ۹ شب بیمارستان دیدم فشارم ۱۴ هست بعد آزمایش گرفت و هی فشارم چک میکرد بالا نره با دکترمم هماهنگ بود اگه فشارم باز ۱۳ نیم یا ۱۴ بود بستری شم که فرداش سزارین شم
تا ساعت ۱ شب وایستادیم دیدم جواب آزمایش خوب بود فشارم ۱۲ بود گفت برو ولی آزمایش ادرار ۲۴ ساعته بده دکترت گفته با جواب آزمایش بری مطبش ۳ روز دیگه
۲۶ شد که من سر صبح تاری چشم داشتم هی سرگیجه میگرفتم بدنم سست بود
فشارم خونه گرفتم ۱۴ رو ۴ بود گفتم برم بهداشت بهداشت گرفتم ۱۳ نیم بود
باز وایستادم ۱۲ نیم شد بهداشت گفتم فشارم بالا پایین میره دیشب هم بیمارستان بستری نکرد شما نامه بدید بستریم کنه گفت نه دکترت باید نامه بده
هیچی دیگه بهداشت طبقه دوم بود من با پله رفتم برگشتم کمرم گرفت تو ماشین
بعد به مادرشوهرم گفتم حالم خوب نیست ت یه دکترم زنگ بزن بگو چیکار کنیم دکتر یه مادرشوهرم گفته بوو پاشو بت عروست بیا ایجا
منم رفتم مطبش اونجا هم پله داشت رفتم نشستم که بعد فشارم چک کنه داشتم دوروبرم نگاه میکردم گفتم پاشم چرا کمرم گرفته شاید خوب شم همین پاشد یهو یه چی داغ تو شلوارم ریخت بعد من ببخشید فک کروم جیشم هست تو دلم گفتم لعنت بهت این دو دقیقه صبر میکردی چی میشد یهو باز بلند شدم دیدم بیشتر ریخت منشی اومد گفت کیسه آب هست رفتم پیش دکتر دکتر گقت اون دکتر بیهوشی نیست بیهوشت کنم باید بری بیمارستان خصوصی خلاصه من راهم ۲ نیم تا بیمارستان خصوصی راه بود تا رسیدم سریع سونت اینا وصل کردن کردن منو بردن زایشگاه تا اتاق عمل آماده صه ساعت ۵ عصر آقا ماهان بدنیا اومد و چه حس خوبی بود انشالله زایمانتون راحت و آسون باش نینی هاتون به سلامتی بدنیا بیارید
مامان ابوالفضل😍 مامان ابوالفضل😍 ۵ ماهگی
خب مامانا من اومدم با تجربه زایمانم😁
اینو بگم که من 39 هفته و یک روز زایمان کردم یا همون 40 هفته
من هفته پیش رفتم مطب دکترم برای معاینه گفت دهانه رحمت.کاملا بستس و پیاده روی رابطه ورزش و اینا انجام بدم که دهانه رحمم باز بشه گفت 5 روز دیگه برگرد بیمارستان خودم اونجام ک معاینت کنم
خلاصه 5 روز بعدش من رفتم بیمارستان یعنی دوشنبه صبح
دیگه وارد 40 هفته شده بودم همون روز دکتر معاینم کرد گفت معاینت میکنم و کمکت میکنم تا شب زایمان کنی ساعت 11:30 صبح بود معاینه شدم یکم همونجا لکه بینی داشتم و تموم گفت اا ساعا 1 پیاده روی کن برو بخش زنان اونجا ببینمت بازم ک بستری بشی
منم رفتم خومه تو خونه یکم پیاده روی کردم ناهار خوردمو ساعت 3 راهی بیمارستان شدم😂
دکترم نبود ولی ماما ها بودن معاینم کردن گفتن چیز شیرین بخورم و راه برم ک نوار قلب بگیرن از بچه من از ساعت 3:30 تا 4:30 پیاده روی داشتم پله زیاد بالا پایین رفتم دیگه رفتم داخل معاینم کرد ماما نوار قلب گرفت و گفت نوارت نشون نمیده برو ی چیز شرین بخور نیم ساعت راه برو برگرد
رفتم ی دلستر و ابمیوه خوردم نیم ساعت راه رفتم و در نهایت ساعا 5:30 رفتم ک نوار بگیرن
ی مامای دیگه باز اومد معاینم کرد نوارمم خوب بود ولی گفت دهانه رحمت یک سانت بازه برو خونه
منم دردام شروع شده بود میگرفت ول میکرد از ساعت 5 من درد داشتم اول هر نیم ساعت بود بعد شد یک ربع بعد ده دقیقه و بعدم 5 دقیقه