ولی خود مامانم خیلی نگران شد کف پاشو بریم دکتر معاینت کنه گفتم بابا دیشب تب کردم بخاطر اونه این جوشا کف نه پاشو رفتم درمانگاه صنیع خانی با رعایت بهداشت اینا خودمم نرفتم تو مامانمو فرستادم که دیدم مامانم ناراحت آمد کف میگن نکا نمیکنم ببرش نجمیه گفتم بابا من بیرون وایمیسم بیاد فقد از دور نکا کن ببینه آیا آبلس یا حساسیت گفت نه بیرونم کردن ناچار برگشتیم دیدم یه مطب زنان سر راه باز بازم به مامانم کف تو برو من پایینم بببین چی میگه مامانم رف آمد کف دکتر نیس مامانم پس بیا بریم بیمارستان نور اندیشه مامانم میکف نه بریم نجمیه اونجا گفتم گفتم مامان جان شما در ماهم وسیله ای ندارم نجمیه داخل تهران حداقل یه مرد میخواد همراهمون باشه همسر منم بدبختی اینها بود که آماده باش بود بخاطر همون چهارشنبه سوری کسی رو نداشتیم همراهمون باشه باهم رفتیم بیمارستان نور بازم من تو نرفتم با اینکه ماسک دستکش اینا داشتم مامانمم همینطور رعایت کرده بود اونجا خدا خیرشون بده خانم دکتر گفتن برم تمو منو ببینن تا بدنمو دید گف آبلس برا دارد اینا نوشت گف بگیر استفاده کن تا فردا برو پیش دکتر عفونی گفتم باشه هر جا رفتم دارو هارو نداشتن
#آبله مرغان بارداری

۱ پاسخ

ایوای😢خوبه نجمیه نرفتی افتضاح

سوال های مرتبط

مامان گیلاس‌ خانم مامان گیلاس‌ خانم ۳ ماهگی
فردا همون روز بود که از سونو تشکیل قلب امدم دیدم گلوم میسوزه چرک مرده بود ولی بخاطر شرایطم قرص مصرف نکردم گذشت دو یه روز اینم بگم درست از همون روز تشکیل قلب من ویار هام شروع گلاب به روتون بالا آوردن بد یعنی هر لحظه به چیزی میخوردم بالا میوردم حالت تهوع هابی که از شدتش شبا از خواب پا میشدم اصن نمیدونستم که بارداری میترسم این همه بد باش گذشت سه روز از اون تشکیل قلب که یه روز از خواب پاشدم با همون حالت تهوع گلاب به روتون رفتم زرد آب بالا آوردم که دیدم بله چرک گلوم زده به گوش سمت راستم از دردش به خودم میپیچیدم بازم میگم بخاطر شرایطم هیچ‌ قرصی نمیتونستم مصرف کنم مامانمم میکف نه با گرما دادن درست میشه نرو دکتر بهت قرص میدن گذشت شب یکم دردش آروم شد همسرم آمد دنبالم رفتیم خونه بازم ساعت تقریبا 6 صب بود که از درد دوتا گوشام حالت تهوع پاشدم همسرمم آماده باش بود میخواست بره سر کاره گفتم یکم صبر کن هوا روشن شد با مامان برو دکتر حالت خوب نیس من گذاشت خونه مامانمو منم تقریبا ساعت 8 رفتم دکتر وقتی معاینم‌ کرد گوشامو گف چیزی نیس گفتم پس چرا این همه درد می‌کنه هیوی نگفت یه چندتا دارو نوشت منم برد به همون دکتر زنان اون درمانگاه نشون دادم قرص هارو گف فقد میتونی استامینفون ساده رو استفاده کنی
گوش درد بارداری
مامان گیلاس‌ خانم مامان گیلاس‌ خانم ۳ ماهگی
تقریبا آخرای آذر ماه بود از طعم دهن نصف شب ویار های عجیب داشتن و از این بدتر سینه های حساسم که نه می‌تونستم دست بزنم یه خم بشم کاری کنم یه حسی بهم میگف تو بارداری ولی از سه طرفم می‌گفت نه تو‌چندماه الان پریود نشدی امکان ندارع اصن ۱۹ دی ماه تصمیم گرفتم برو بازم تخت نظر دکتر قرص اینا مصرف کنم اینم بگم دکتری که من میرفتم کارش حرف نداشت خودم به چند نفری که مث خودم بودن معرفی کرده بودم باردار شده بودن چون میدونستم اپل میخواد بفرسته برا سونو رفتم وقت گرفتم بهم کف ۱۹ دی بیا برا سونو ۲۲ هم برا دکتر وقت گرفتم رفتم رو تخت دراز کشیدم دکتر ازم پرسید برا چی آمدی منم گفتم تنبلی دارمو آمدم ببینم تو چه وضعی ام ازم پرسید چند سال ازدواج کردی تاریخ آخرین پریودی ازم پرسید بهم کف اقدام بودی گفتم آره از ۲8 مهر اقدامم ازم پرسید بی بی چک میزدی گفتم نه واقعیتش نزدم درسته قبلا اقدام نبود ولی بعضی موقع ها میزدم از بس منفی در آمده دیگه این دفعه نزدم بهم کف حالا شما یدونه بزن امروز گفتم چی گف عزیزم بارداری اصن یلحظه شوک شدم باورم نمیشد شروع کردم به گریه دکتر خندید بهم گف قدیما به ما میگفتن بارداری ما خجالت می‌کشیم این از شوقش داره گریه می‌کنه گفتم آخه باور نمیشد غیر ممکن بود دکتر کف اکه خدا بخواد هیچی غیر ممکن نیس راستم میگف بهشون گفتم چند وقته دکتر کف معلوم نیس فعلا حنین تشکیل نشده برو دو هفته دیگه بیا برا سونو واژینال با همون حالت به چشم های پر از اتاق در آمدم
#تنبلی تخمدان
مامان گیلاس‌ خانم مامان گیلاس‌ خانم ۳ ماهگی
امشب می‌خوام تجربه کلیمو در بارداری بگم و به مامانا که شاید شرایطی مشابه من داشته باشه کمک بشه براشون خیلی وقته میخواستم بزارم فرصت نمیشد
اول اینکه قطعا بدن آدم با همدیگه خیلی فرق داره و بارداری بارداری هم فرق داره من خودم تنبلی تخمدان شدیدی داشتم جوری که بعد چند روز از عروسی بدون هیچ قرص آمپولی پریود شدم یعنی دوسال پیش دیگه هم طبیعی پریود نشدم چند ماه بعد عروسی رفتم دکتر فقد برا درمانش رفتم قصد برا بچه دار شدن نداشتم دکتر بهم کف اکه میتونی اقدام کن چون طول می‌کشه بچه دار بشی این قرص های ام که داری الان مصرف می‌کنی همشون برا تحریک تخمدان ولی خب همسرم مخالفت کرد نخواست فعلن بچه دار بشیم منم چند ماه قرص هارو مصرف کردم و بعد دیدم وقتی نه بچه می‌خوام نه چیزی برا وی الکی این همه قرص شیمیایی مصرف کنم میدونستم هم که دور بعد به مدت بازم تنظیم پریودی بهم میریز چون تاز سن بلوغ داشتم اون موقع که قرص مصرف میکردم بعد چند ماه خودش آمد گف اکه بخوای اقدام کنی برا بچه من از تاریخ پریودیم خیلی گذشته بود بهش گفتم باید تخت نظر دکتر باشم تا باردار بشم گف من مشکلی ندارم هرچقدر هزینش باشه میکنم از تیر ماه سال قبل شروع کردم به آزمایش قبل بارداری دادن مصرف باز قرص های شیمیایی ولی اقدام نکرده بودم تا اینکه به روز دکتر بهم گف که برو پیش دکتر تغذیه اون درست می‌کنه آمدم مهر ماه رفتم پیش دکتر رژیم نگم که همون رژیم رو هم فقد ماه رعایت مردم دیگه حوصلم نکشید زیاد وقت بذارم چون خودمم سرکار میرفتم برا ارادم سخت بود از همون مهر ماه هم شروع به اقدام کردم نه پریود شده بود آخرین بار با قرص ال دی پریود شده بودم اونم مرداد ماه دیگه نشده بودم..
#تنبلی تخمدان
مامان گل پسرا،گل دختر مامان گل پسرا،گل دختر ۵ ماهگی
خاطره زایمان :
(قسمت اول)
سلام این خاطره زایمان اولمه گفتم تعریف کنم شاید به درد کسی بخوره و از استرس بعضی ها کم کنه☺

من تو بارداری اولم کلاسای تئوری زایمان رو بیمارستان صارم میرفتم تا ۲۰ هفته بعد از اون هم کلاسای ورزش بارداری و پیش خانم کرباسی رفتم که واقعا عالی بود.😊

از هفته ۳۳ دردای پریودی اومد سراغم و هربار پیش دکتر میرفتم میگفت طبیعی....
گذشت تا ۳۶ هفته و ۶ روز بودم از شب قبلش همون دردای پریودی اومد سراغم
ولی کمی بیشتر بود هم تعداد دفعات هم شدتش ولی اصلا جوری نبود که اذیت بشم یا فکرم پیش زایمان برم
فقط تا صبح نتونستم درست از درد بخوابم.
من وقت دکترم هفته ی بعدش بود اما صبح به شوهرم گفتم نره سرکار که بریم دکتر ویزیت شم.😁
ساعت ۱۲ ظهر رفتیم مطب دکتر و گفتم بین مریض اومدم و تا ساعت ۱:۳۰ معطل شدم.
وقتی رفتم دکتر گفتم دیشب درد داشتم گفت پس بزار معاینه ات کنم😯 منم چون اولین معاینه ام بود و خیلی ترس از معاینه داشتم کلی ترسیدم🤕
اما خداروشکر با کلی ژل معاینه کرد و اصلا درد نداشت 😊
وسط معاینه چشمای دکتر اینجوری شد (😳😳)
گفت الان درد نداری؟ گفتم اصلا از صبح‌درد نداشتم فقط دیشب درد داشتم.
نشست پشت میزش یه نسخه نوشت داد دستم با خنده گفت دختر ۵ سانتی برو بیمارستان تا من بیام 🤒🤒
این جمله رو که شنیدم یه دفعه استرس گرفتم چون اصلا منتظر زایمان نبودم.
دیگه من وسایلمم اماده کرده بودم رفتم خونه یه دوش سریع گرفتم و تند تند وسایلمو جمع کردم و رفتیم سمت بیمارستان