امروز خیلی روز گندی بود برام...
صبحش ک با حالت تهوع بیدارشم دیگع نتونستم بخوابم بعدشم ک جانان بیدار شد
حالت تهوع دلدرد و دلپیچه داشتم ؛ این وسطم جناب همسر شوخیش گل کرده بود سربه سرم میذاشت ک اره جانان داری ابجی یا داداش دار میشی😐🙄
حتی ناهارام نتونستم‌بخورم
همسرم یکم دخترمو نگه داشت ک استراحت کنم ولی نتونستم بدنم سست بود
عصر ب بعد دیگع کلا حالم بد شد اصلن نمیتونستم ن دراز بکشم ن بشینم ی پام تو دستشویی بود
شکمم بشدت درد میکرردد ینی قشنگ حس میکردم حباب باد میشع یهو میترکع
خلاصه رفتیم دکتر دارو سرم نوشت ،موقع زدن سرم هم از شانس قشنگم هرچی ناشی بود اومدن سروقت من ،اولش ک نتونستن سوزنو ب رگ بزنن من میدیماا رگوو قشنگ من خوش رگمم ینی زودی پیدا میشع رگام برجستش ولی اونا کور بود
اوردن از رو دستم زدن ک الانم جاش درد میکنع😒ک سرمم اثر نکرد هنوز شکمم درد میکنع😢
بیمارستانم تصادفی داشتن یکیشونم فوت کرده بود قیامتی بود برا خودش درد خودم یادم رفته بود داشتم باهاشون گریه میکردم😢🙃
هووف خدافردارو بخیر بگذرونه
حالا درمان خانگی چی سراغ دارین خوب بشم؟!

تصویر
۹ پاسخ

یه پیاله ماست رو یه قاشق چای خوری چایی خشک قاطی کن بخور پیاله کوچیک منظورمه ها اب رو اتیش اسهال استفراغه

سلام گلم مامانم مث شما شد قرص مترانیدازول خورد اروم شدد

نبات تو ظرف بزار رو گاز تا آب بشه بدون آب بزار بسوزه بعد بخور دل‌دردت درجا خوب میشه

شاید از این ویروس های لنتی گرفتی

اره گلم من همینجوری شدم ویروس گوارشی بود

سیب رنده کن رنگش که قهوه ای شد بخور

تست میگرفتی بعد امپول سرم میزدی 😥 موز بخور

برو چند تا دونه اسفند بنداز مثل قرص بعد آب بخورروش درجا اسهالت قطع میشه منم چند روز پیش اونجوری بودم

اسهالی؟

سوال های مرتبط

مامان آیلین مامان آیلین ۸ ماهگی
من تجربه واکسن انفولانزا رو بگم شاید ب درد مامانای باردار بخوره
من هفته سیزده بودم فصل واکسن شد دکترم گفت بزن
گفتم نهه بدن من ضعیف ا همینجوری ب واکسنا اعتباری نیست و..
نزدم
یکی از دوستام هم اون تایم باردار بود ولی زد
چشمتون روز بد نبینه پاییز من انفولانزایی گرفتم
از شدت بدن درد چهار دست و پا میرفتم تا دم دستشویی همسرم دستمو میگرفت میبرد دستشویی
چهار روز درد کشیدم وحشتناک و وقتی هم دکتر میرفتم جز استامینوفن و سیتریزین و سرم چیزی نمیدادن ک اثر نداشت
ولی دوستم نگرفت
مادرم و خواهرم و پدرم ک زده بودن هم نگرفتن یا اگه سرما میخوردن خفیف بود
این سری ولی هلندی رو زدم هم خودم هم پسرم و همسرم
از شدت ترسم از اون انفولانزای وحشتناکی ک گرفتم🤦🤦
در مورد بد یا خوب بودن واکسن هم هر کسی نظری داره ولی دختر یکی از دوستام ک قلبش از دوسالگی پیوندی هست هر سال با همین واکسن از انفولانزا دور بوده دیگه ضعیف تر از اون بچه نداربم
نمیدونم تجربه من این بود گفتم شاید ب درد مامان باردارامون ک بیرون زیاد میرن بخوره
تنتون سلامت🩷
مامان جوجه طلایی مامان جوجه طلایی ۸ ماهگی
سلام خداقوت ب همه مامانا من اومدم از تجربم تو شیردهی ب یاسین بگم
خیلی دیره ولی واقعا تا الان فرصت نشده تعریف کنم
تا این درد اومد سراغم
من روز اول توبیمارستان اغوز داشتم و راحت دادم یاس خورد ولی شبش بخاطر درد زیاد و استراحت نکردن خیلی شیرم کم شد ک از یکی از مامانا ک شیر خشک برا بچش اورده بود ۳۰تا گرفتم و یاسین ی نفس خوردش
از فرداش ک اومدم خونه ب قدری شیرم زیاد بود ک قابل کنترل نبود .یاسین تا شروع میکرد ب میک زدن شیرم ۳تا فواره ای میشد تو دهنش و اونم نمیتونست اینقد تند بخوره و جیعععع میکشید من تو شیشه شیرش ۱۲۰تا میدوشیدم و باز میدیدم قطره ای شده میزاشتم سینمو دهنش تا دوتامیک میزد دوباره همین اوضاع بود و واقعا گریه میکرد تا کبود میشد چاره ای نیود مجبور میشدم بدوشم ۱۵۰یا۱۸۰تا از هر سینم میدوشیدم و باشیشه راحت میخورد. شبا هم اوضاع همین بود من خونه مامانم اینا بودم فکر کن ساعت ۳شب من داشتم میدوشیدم چون پد شیردهیم و لباسام و پتوم خیس شده بود و باز نصف شد فواره تو دهن یاسین و گریه های شدید ک همه رو از خواب بیدار میکرد. وقتی میرفتم حمام اصلا دست بهشون نمیزدم با این حال یادمه دوتا کاسه میگرفتم زیرشون میومدم بیرون ک ب خودم نریزه . شاید خنده دار باشه ولی من خونه گریه میکرد ک این همه شیر دارم و یاسین نمیخوره . اینقد شیرم چرب بود ک تا دوشیدنم تموم میشه شیر دوش و روی شیشه شیرش چربی سفت میشد و میزاشتم تو اب ولرم تا رقیق بشه. از بس گریه داشت و نااروم بود شیره خشک برام راحت تر بود درست میکردم بهش میدادم و شیرمم با شیر دوش دستی میدوشیدم و میریختم دور .همون دوماهی ک تکوتوک شیر خودمو خورد خیلی خوب قد و وزنش رشد کرد با اینه خیلی کم میخورد .ادامه تو کامنتها