۶ پاسخ

بقیش

بقیش🙂

بسلامتی عزیزم مبارکه
دیدی گفتم همون روزا میزایی😁

بقیش

بقیههههه♥️♥️

خب بقیه اش چرا چندتا پارت مینویسین

سوال های مرتبط

مامان فاطمه سادات ✨️ مامان فاطمه سادات ✨️ ۱ ماهگی
مامان زِینَب جانـَم🐥 مامان زِینَب جانـَم🐥 ۵ ماهگی
قسمت دوم2️⃣
از ۳۶ هفته هرروز نیم ساعت ورزش میکردم✌🏻
از ۳۳ هفته پیاده روی رو شروع کردم روز درمیون نیم ساعت
از ۳۷ هفته هرروز ۴۰ دقیقه تا یک ساعت 😁
این و گفتم چون ازم می‌پرسیدن ک چجوری ورزش میکردی 🤭😬

من ماه درد داشتم اما کم جوری ک خیلی قابل تحمل بود..و متوجه میشدم اینا اصلا زایمانی نیس😅
و همش منتظر یه درد ممتد و شدید بودم🫣
خیلی م انتظار کشیدم برا اومدنش همش میترسیدم مدفوع کرده باشه یا یه مشکلی باشه ک دردام شروع نمیشه 🥲
به ورزش هامم ادامه میدادم اما اینکه هی همه میگفتن زایمان نکردی؟
پس کی زایمان می‌کنی
می‌رفتی سزارین دبگ‌راحت
انقد حالم بد بود این اخرا ک فقط دوست داشتم زودتر بیاد🥲😅

اما خب سعی میکردم مسلط باشم به خودم
روزای آخر همینجوری ک ورزش میکردم گربه میکردم 😬انقد وضعیتم داغون بود
اگه شمام حس ناامیدی دارین میخام بگم ک تنها نیسییننن اما سعی کنین ک مسلط بشین به خودتون و خودتون اوضاع و به دست بگیرین
ما خانما خیلی قوی یم🥹😍✌🏻
مامان 💙رادوین💙 مامان 💙رادوین💙 ۵ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱:
اول از همه که بخوام تعریف کنم بگم ک پسر من از همون ۶ ماهگی سفالیک بود و سفالیک موند و کامل این آخرا پایین شکمم حسش میکردم و از مدل شکمم هم معلوم بود تا ۳۱ هفته و ۲ روز که من رفتم سونو وزن و اونجا دکتر سونوگرافی بهم گفت رشد پسرت ۲ هفته بیشتره و به جنین ۳۳ هفته و ۴ روز میخوره از همون روز من همون تاریخ ۳۳ هفته و ۴ روز رو مبنا قراردادم چون همیشه همه بهم میگفتن که هیچوقت سر تاریخ زایمان نمیکنی و همیشه زودتر اتفاق میفته یا مثلا میگفتن رشد بچه ک اوکی باشه زودتر میاد خلاصه روزا گذشت تا طبق تاریخ خود خواسته ام رسیدم به ۳۶ هفته و شروع کردم به پیاده روی و اسکات و لانچ و ورزش های بارداری دیگه البته اینم بگم که ورزش و پیاده روی هام هیچکدوم منظم و پشت هم نبود یه روز میرفتم یه روز نمیرفتم آمل اوایلش ک شروع کرده بودم برام خیلی راحت بود و این آخریا پیاده روی به حدی روم اثر داشت ک کامل خیس عرق میشدم و از درد به ناله میفتادم خلاصه هفته هام می‌گذشت و همه رو تاریخی ک من گفته بودم کلی منتظر بودن و هی میگفتن پس زایمان نکردی؟خودمم از بس سنگین شده بودم فقط میخواستم خلاص بشم تا اینکه شنیدم ک خاکشیر برای باز کردن دهانه رحم خیلی تاثیر داره😊 و همین خاکشیر شد دلیل زایمان من
اصلا فکرشم نمیکردم اینقدر زود تاثیر بذاره، ۱۱ خرداد عصر ۲۰ دقیقه پیاده روی کردم با کلی درد بعدشم اومدم خونه ورزش کردم و شربت خاکشیر درست کردم و خوردم
مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
مامان کوروش🌓 مامان کوروش🌓 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی و سزارین
پارت یک
سلام مامانا تجربه زایمانمو مینویسم براتون انشالله همتون راحت ترین زایمان رو داشته باشین
پسر من ۳۲ هفته بریچ بود تا ۳۶هفته شد سفالیک
من ورزش پیاده روی رو از ۳۳ هفته شروع کردم روزی نیم ساعت
از ۳۶ هفته شد روزی ۴۵ دقیقه الی یک ساعت و ورزش هامو شروع کردم به صورت کامل از ۳۷ هفته شبی دوتا کپسول گل مغربی شیاف میذاشتم و روزی یک فنجون گل گاو زبون میخوردم و رابطه بدون جلوگیری و دوش آبگرم و…
شنبه ۱۲ آبان ۳۹ هفته و ۱ روز بودم رفتم پیش مامای خصوصیم تا معاینم کنه هفته ی قبلش به حد یک فینگر باز بودم معاینه کرد شده بودم یک سانت و نیم،بعد اون همه تلاش…
معاینه تحریکیم کرد گفت سر بچه هنوز کامل نیومده تو لگن وگرنه تا الان زایمان کرده بودی،یه ان اس تی دادم همه چی خوب‌ بود و بعدش نقاط فشاری رو برام انجام داد،بعدش من حدود نیم ساعت دیگه پیاده روی کردمو اومدم خونه.
رسیدم خونه ازم ترشحات خونی میومد و یه انقباض های خیلی محوی داشتم،چیزی که اصلا قبل معاینه تحریکی نداشتم.دوش آبگرم گرفتمو اومدم بیرون طبق گفته ی مامام کیسه ابگرم گذاشتم زیر دلم و یکم شروع کردم به ورزش و راه رفتن تو خونه باز..انقباضام کم کم شروع شد فاصلشون کم و کمتر شد و مدتشون طولانی تر
مامان آیــــــسل💋 مامان آیــــــسل💋 ۶ ماهگی
اومدم از تجربه زایمانم بگم
اگه میترسی و هنوز بارداری نخون چون بشدت استرس میگیری و حالت بد میشه
پارت ۱
من از اول طبیعی میخواستم اسم سزارین میومد تن و بدنم میلرزید
از هفته ۳۲ دهانه رحمم دوسانت باز شده بود و همونجوری مونده بود تا هفته ۳۹ هر هفته از ماه دردای شدیدی ک میگرفتم میمردم و زنده میشدم میگفتم این هفته دیگه زایمان میکنم ولی دهانم اصلا باز نمیشد و پیشرفت نمیکرد در صورتی ک بمن هفته ۳۲ استراحت داده بودن و میگفتن اگه بستری نشی زایمان میکنی و بچه میره دستگاه
خلاصه من از اول بارداری تحرکم زیاد بود همه کار میکردم پله هم زیاد بالا پایین میکردم
از هفته ۲۸ ورزشامو شروع کردم و هفته ۳۲ ک بهم استراحت دادن دوهفته ورزش نکردم ولی دوباره بعدش جدی تر شروع کردم روزی ۳ ساعت پیاده روی و یک ساعت ورزش میکردم شیاف میذاشتم رابطه بدون جلوگیری داشتم و دوش اب گرم میگرفتم حتی تخم شربتی و خاک شیر و تخم شوید هم خوردم
گل مغربی هم روزی دوبار میذاشتم منظم
ولی هر هفته ک میرفتم هیچ تغییری نمیکردم هیچیییی
توی هفته ۳۷ ب دکترم گفتم منو بستری کن با امپول فشار زایمان کنم دردام زیاده گفت این دهانه ای من میبینم رفته بالا و کلفت شده با امپول اصلا باز نمیشه
خداروشکر ک به حرفش گوش کردم و اصرار نکردم چون اگه اونموقع این بلاها سرم میومد همش میگفتن تقصیر خودته
مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی
سلام مامانا اومدم تجربه زایمان طبیعیم رو بگم🤰🏻🩵
من زایمان اولم طبیعی بود و ساعت 6 صبح کیسه آبم پاره شد و رفتم بیمارستان 3 سانت بودم و بستری شدم ساعت 8 ماماهمراه اومد و دردام قابل تحمل بود کم کم ورزش باهام شروع کرد و 5 یا 6 سانت که بودم یهو دهانم ایست کرد و دردهام خیلیییی شدید شده بودن و باورزش وهرکاری اصلا پیشرفتی نداشتم باکلی سختی ورزش کردم و دهانم بالاخره باز شد وساعت دونیم زایمان کردم ولی مشکل دنبالچه ودر رفتگی بخیه و عفونت و کلی سختی کشیدم زیاد وارد جزئیات نمیشم
این تجربه اولین زایمانم بود و بخاطر دردهای بدی که کشیدم تصمیم گرفته بودم دومی را صدرصد سزارین بشم
تااینکه باخیال راحت باردار شدم و رفتم دکتر و تا 28 هفته هم اصلا با دکترم درمیون نذاشته بودم و فکر میکردم دکترم موافقت میکنه
خلاصه ب دکترم گفتم و خیلی جدی گفت من اصلا نامه نمیدم و به هیچ کسی هم ندادم من صحبتم با سزارین اختیاری بود و اون اصلا راضی نشد و گفت تو زایمان دومته تا بخوای بفهمی چی شده دیگه زایمان کردی تموم شده
و گفت تا میتونی فعالیت داشته باش که زایمانت راحت بشه من بارداری اولم خیلی استراحت داشتم ولی این بارداری ازهمون اول سرپا بودم و چون بچم کوچیک بود همش دنبالش بودم
خلاصه گذشت و دکترم گفت از هفته 36 ورزش کن پیاده روی داشته باش روزی نیم ساعت و بعدش زیاد کن تا برسه به روزی 3 ساعت و بعدش رابطه بدون جلوگیری داشته باش و ورزش های لگنی شروع کن و