منم اومدم از تجربه زایمان سزارین اختیاریم براتون بگم
پارت اول
من ۱۱ تیر ساعت ۲-۳ ظهر بود رفتم بستری شدم
به دکترم زیر میزی داده بودم سزارینم کنه اما چون بیمارستان دولتی بود قرار بود قرار بود نمایشی یه دوز امپول فشار بگیرم و معاینم کنن شب دکتر بیاد بگه طبیعی نمیشه ببرید سزارین که خداروشکر پرستار اشنا در اومد نه سرم فشار زدم نه معاینه شدم خجسته گشتم تا شب شد
تاپیک بعدی ماجرای اصلی زایمان میزارم

۲ پاسخ

عزیزم قدم نو رسیده مبارک
کدوم ببمارستان بودین

درد داشت یا ن اینو بگو😂

مقالات مرتبط

خونریزی بعد از زایمان سزارین
خونریزی بعد از زایمان سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
مراقبت‌های پس از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
حمام کردن بعد از زایمان سزارین
علت خونریزی بعد از زایمان
علت خونریزی بعد از زایمان | علت خونریزی بعد از چهل روز زای...

سوال های مرتبط

مامان اورهان 👼🏼💙 مامان اورهان 👼🏼💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان من ( سزارین) پارت اول
اولش اینو بگم که بدن ها فرق میکنن و قرار نیست همه یه مدل باشن
بچه من از ۲۷ هفته بریچ بود و سزارین اجباری شدم همین هفته های آخر دکترم آنقدر لفت داد که تا ببینه بچه سفالیک میشه یا نه تا چهل هفته کامل رفتم تا سزارین کنم ولی دلم میخواست راستش اگه قرار بود سزارین بشم دیگه درد زایمان طبیعی رو نکشم از پنجشنبه شب انقباض های منظم از هر یک ربع یه بار داشتم مجبور شدم اورژانسی رفتم بیمارستان که دوبار معاینه شدم که تو معاینه مشخص شد هنوز بچه بریچه ولی دهانه رحم من یه سانت باز شده زنگ زدن به دکتر خودم که بیاد برای بستری که متاسفانه انکال نبود و مسافرت هم بود گفت شیفت هر کسی باشه زود بستری کنن و همون شب عمل شه که از صبح زود منو تو بیمارستان اذیت کردن تا شب ساعت نه همشو چون معاینه میکردن انقباض هام بیشتر میشد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان هامین مامان هامین ۵ ماهگی
سلام مامانا
هامین کوچولو منم به دنیا اومد اونم با عجله😂
چرا عجله چون تاریخ سوم تیر قرار بود ساعت ۴ و نیم صبح بستری بشم برای سزارین ۷ صبح عمل بشم اما ساعت ۱ کیسه ابم پاره میشه عجله ای خودمو میرسونم بیمارستان نیکان سپید از شانس منم دکترم بیمارستان بود چون مریض دیگه ای کیسه اب پاره داشت
اینجوری شد که منم سزارین اورژانسی شدم ساعت ۳ و بیست ‌دقیقه پسرم به دنیا اومد🥺😍
حالا بعدی تجربه سزارین بزارم براتون😑
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هدیه💝 مامان هدیه💝 ۲ ماهگی
سلام‌مامانا
دکترم قرار بود فردا سزارینم کنه امروز رفتم ان اس تی گفت فردا ۸ صبح بستری اول روند طبیعی رو طی میکنی و آمپول فشار برات میزنم اگه نتونستی سزارین چون دلایل سزارینتو بیمارستان قبول نمیکنه بخاطر ترس از معاینه و واژینیسموس و....
خدا بگم چیکارش نکنه اینقد گریه کردم که نگو
انشالله فردا شب این موقع من زایمان کرده باشم به ار طریقی که شده فقط بچم سالم بیاد بغلم😭😭😭
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان نورا🥰 مامان نورا🥰 ۵ ماهگی
تجربه زایمان ۱

سلام...
اومدم از تجربه زایمانم بگم من ۲۲/۳/۱۴۰۳زایمان کردم اما....
صبح ساعت ۱۰رسیدم بیمارستان و چون ۴۰هفته پنج روزم بود درد نداشتم بهم ختم بارداری داده بودم ۱۱نیم اینا بود رفتم زایشگاه از همون لحضه که وارد زایشگاه شدم معاینه کردن گفتن ۱سانت باز شده دهانه رحمت بستری شدم و همون موقع شروع کردن به امپول و سرم فشار زدن...هی دردا بیشتر میشد دوز امپول ها میرفت بالا ولی من دهانه رحمم همون ۲سانت شده بود از ۱۱صبح تا ۶نیم صبح فرداش ۸تا سرم فشار بهم زدن دهانه رحمم تا ۷سانت باز شده بود وای نگم از اون دردای مصنوعی لعنتی....
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان پسر کوچولوم💙رادمهر💙 مامان پسر کوچولوم💙رادمهر💙 ۴ ماهگی
من اصلا قرار نیست طبیعی زایمان کنم فقط نمایشی قراره یه دوز امپول بگیرم تا دکترم برسه سزارین کنم
چرا همه بهم گفتین طبیعی بزا دیگه 😑😑😑
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آرتا مامان آرتا ۱ ماهگی
#تجربه سزارین
پارت ۳
تا برسیم بیمارستان تخت جمشید ساعت ۱۱/۵بودشوهرم از اونور اومده بود بیمارستان منو شوهرم رفتیم بلوک زایمان مدارکمو تحویل دادم زنگ زدن به دکترم دکتر گفت اول باید آمپول فشار بزنید اگه دردش نگرفت سزارین
معاینه م کردن گفتن یه فینگر بعد تو سرمم آمپول فشار زدن از ساعت ۱۲ تا ۲/۵دریغ از یه درد خفیف 🤣🤣🤣هی دوزشو
بالا میبردن یعنی اگه فیل بود درد زایمانش می‌گرفت ساعتد۲/۵ هم معاینه کردن بازم یه فینگر
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نورا مامان نورا روزهای ابتدایی تولد
زایمان طبیعی پارت ۲
اولش دردام خیلی کم بود درحد درد پریودی اینم بگم وقتی بستری شدم یک سانت رحمم باز بود تا ساعت ۱۱ شب درد میکشیدم گریه میکردم ولی فقط ۳سانت شد بود دکترم گفت اگه تا۱۲ شب ۴ نشدی میریم واسه سزارین دعا میکردم ۴ سانت نشم دلم میخواست سزارین شم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان ویهان مامان ویهان ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۲🥰
ساعت ۱۰ صبح بستری شدم سرم آمپول فشار بهم وصل کردن مامای همراه رفته بودم اون هم اومد دردم از ساعت ۱ شروع شد ولی من تحمل میکردم تا ساعات ۱۰ شب درد کشیدم ولی دهانه رحمم هنوز همون ۱فینگر بود باز نمیشد از این ور هم مامای خودم و مامای بیمارستان هی معاینه کردن جیگرم در اومد بهشون میگفتم کیسه آبم پاره کنید تا زودتر زایمان کنم ولی میگفتن نمیشه بخاطر سر بچه تا ۱۰ شب من درد کشیدم اشک ریختم بی صدا که دکتر متخصص اومد تشخیص دادن سزارینم کنند
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان 🧿🧿کیان🧿🧿 مامان 🧿🧿کیان🧿🧿 ۱ ماهگی
تجربه زایمان پارت یک
سلام دخترا اومدم بعد چند روز تجربه زایمانمو بگم براتون من قرار بود طبیعی زایمان کنم اما چهل هفتم تموم شد و خبری از درد نبود رفتم بیمارستان و بستریم کردن و فقط یه سانت بودم ساعت پنج غروب بستری شدم و با قرص کم کم درآمد شروع شد ورزش کردم و معاینه کردنم و واقعا درد ناک بود معا ینه ها تا دوازده و نیم شب طول کشید این روال و همش صدای قلب بچرو گوش میدادن وامپول فشارو با سرم بهم وصل کردن
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان اورهان مامان اورهان ۵ ماهگی
سلام مامانا منم زایمان کردم
سزارین اورژانسی تو ۳۸ هفته و یک روز
کیسه ابم نشتی داده بود و بعدش پاره شد بستری شدم با معاینه یک فینگر ی روز بیمارستان بودم س تا قرص زیر زبونی و یه امپول فشار زدن دردم نیومد بعدش چون ۱۲ ساعت بیشتر شده بود از پارگی کیسه اب بردنم سزارین
برای سزارینم سوند یکم سخت بود ن خیلییی مثل معاینه بود ولی اولین راه رفتن سخت بود دشویی دو ک کردم راه رفتن دیگه اسون شد
سوالی بود در خدمتم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان مانیا مامان مانیا ۲ ماهگی
پارت اول زایمان
کسایی که منتظر بودین بیام از تجربه زایمان طبیعی بگم واسه من نشد ،
جمعه شب ساعت ۷ و نیم ۸ بود اومدم بیمارستان رسول اکرم و بستری شدم با دهانه رحم دوسانت ،۴۰ هفتم کامل شده بود بهم آمپول فشار زدن ولی اصلا دردم نمی‌گرفت تا ساعت ۱۲ ظهر شنبه تقریبا فک کنم دوبار بهم آمپول فشار زدن ولی اصلا دردم نمی‌گرفت تا اینکه ۱۲ دیگه خودشون کیسه آبم و پاره کردن و درد های وحشتناک شروع شد واقعا بد بود
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجوقشنگه👶🏻🧿 مامان جوجوقشنگه👶🏻🧿 ۴ ماهگی
اینم تجربه زایمان طبیعی من قسمت اول🤱🤰🏼
۱ روز از موعدم رد شده بود که رفتم مطب دکترم و معاینه شدم و ۳ سانت باز بودم بدون درد😑😑
دکترم گفت دردت گرفت بعد معاینه شب برو بیمارستان
منم اومدم خونه کارام کردم ، حمام رفتم ، وسایلم حاضر کردم آخر شب دیدم درد شدیدی میاد زیر دلم و ول میکنه مامانم گفت این درد زایمانه 😃😃😃
منم خوشحال که بالاخره دردم اومد دیگه اون موقع شب به همراه مامان و آبجی و همسرم راهی بیمارستان شدیم🤷🏻‍♀️🤰🏼
ساعت ۲و نیم شب بستری شدم و دردام شدید شد ۴ سانت شده بود 😉😉
من از اول تصمیم داشتم اپیدورال کنم اصلا ب این خاطر میخواستم طبیعی زایمان کنم از سزارین و اداهای بعدش متنفر بودم😅😅
خلاصه متخصص بیهوشی ساعت ۳ و نیم اومد و برام اپیدورال زد به پشت کمرم و انگار یه آب یخی ریختن تو نخاعم😑
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان مهرسانا مامان مهرسانا ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
من روز ۳۰ شهریور طبق ان تی میشدم ۴۰ هفته کامل ولی درد نداشتم دکتر بهم نامه بستری داده بود منم با همون نامه رفتم بیمارستان اونجا معاینه کردن گفتن دو فینگر بازی زنگ زدن دکترم گفتش بستریش کنین
اونا هم بستری کردن اول نوار قلب رو وصل کردن بعدش هم یه قرص زیر زبونی دادن بزارم بعد از ۴ ساعت دوباره معاینه میکنن اول یه ماما معاینه کرد گفت یه فینگر خلفی شیفت عوض شد یه ماما کاربلد اومد معاینه کرد گفت سه فینگر شده دکتر رو صدا زد دکتر هم معاینه کرد گفت سه فینگره درسته اینو بگم دکتر خودم نا مردی کرد چون زیر میزی نداده بودم نیومد ولی خوب بهتر شد چون یه دکتر خیلی خوب اومد بالا سرم خوب خلاصه بهم سرم فشار زدن تا ۱۲ شب شد ۴ فینگر بعد سرم رو کشیدن گفتن شب خطرناکه صبح ساعت ۶ میزنیم اینم بگم که من دردام دیگه شروع شده بود و منظم بود
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان nil🌛mah مامان nil🌛mah ۶ ماهگی
منم اومدم با تجربه زایمانم 🥰❤️سی اردیبهشت ساعت هفت قرار بود برم بیمارستان حاضر شدم رفتم دکترم تو نامه فقط نوشته بود بستری و اطلاع دهید من نامه رو دادم ب پذیرش ی نامه دیگه داد گفت برو بالا کمیسیون تایید کنه خلاصه من رفتم بالا ی خانمه بود میگفت وقتی دکترت دلیل ننوشته من نمیتونم بنویسم پایین سزارین اختیاری ازاد حساب کنی منم الا بلا زنگ بزنین دکترم رفتم ت اتاق لیبر ایقد عجز ناله کردم تا زنگ زدن دکترم دکترممم بهشون گفت بستری کنن جهت زایمان طبیعی تا خودش بیاد خلاصع من ک ب دکترم اعتماد داشتم میدونسم ک میاد بهش زیر میزی هم داده بودم نامه رودادم همسرم رفت کارام کرد نامه بستری گرفتم خوابیدم ان اس تی گرفتن همش دعا میکردم تا دکترم بیاد میگفتم یا خدا ممکنه یهو امپول فشار بزنن منم قرار باشه طبیعی بیارم تا این ک لباسام عوض کردم ک همون خانمه گفت این خانم سزارینه منم خوشحال سرمم وصل کردن اتاقمم بهم گفتن بستری شدم تا دکتر بیاد ی خانمه هم بود کنارم داشت درد طبیعی میکشید من بیشتر ترسیده بودم 🥺🤣چقد براش دعا کردم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان نوید مامان نوید ۸ ماهگی
سلام خانمها میخوام از تجربه زایمانم بگم براتون من ظهر ۱۹ام بود ساعت ۴اینا دردم گرفت و ساعت ۶رفتیم بیمارستان و معاینه کردن ۲سانت بودم چون درد داشتم دکترم نامه بستری داد و آمپول فشار برام زدن دردام بیشتر شه زود زود میرفتم کمرمو میگرفتم زیر آبگرم و دیگه ساعتای ۱۰اینا بود دردم خیلی شدید بود و همسرمم کنارم بود و بهم آرامش میداد دردام هی بیشتر و بیشتر میشد ساعت ۱۲دکترم اومد و بردنم اتاق زایمان همسرمم کنارم بود حین زایمان ساعت ۱۲:۳۵دقیقه شب زایمان کردم و راحت شدم و پسرمو گذاشتن رو سینم خیلی آرامش بخش بود خدا به همه چشم انتظارا قسمت کنه بچمم ۳۸هفته به دنیا اومد ۳کیلو بود
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر