سلام مامانا.ما خونه ای که خریدیم تو یه کوچست که همسایه ها خییلی با هم خوبند و میان تو کوچه میشینن و بچه ها کنارمون بازی میکنند
همشون هم خیلی خانم و با شخضیت هستند و خیلی مودبن🥺.باورم نمیشد هنوزم اینجور بچه ها بتونن بیرون بازی کنن🥰😍.حالا همسایه ها قراره همگی با هم بیان خونمون ک خوش امد بگن و...تعداد بالان .بنظرتون برای پذیرایی چی اماده کنم🤔بچه با خودشون نمیارن خدا رو شکر😅

شربت موهیتو سن ایچ بخر با کیکم خودت درست کن و میوه فصل

وای چقدر خوب راز دار باش حواست باشه.... من بودم چای میدادم با کیک یا بیسکویت بعد میوه هم بابد الان دونه ای خرید ببین چند نفرن هرچی خواستی بگیری مثلا۲۰ تا بخر...

همسایه های ما هم خوبن و با هم رفت و آمد داریم ‌وبعضی روزا بیرون میشینیم بچه ها بازی میکنن

خداروشکر که حالت خوبه منم خیلی احتیاج دارم به اینجور آدما،شربت زیاد درست کن که کم نیاد،با میوه همین بنظرم

همچین همسایه هایی هم آرزوست

والا ده هم دیگه بیرون نمیشنن شخص بافرهنگ نمیره دم کوچه فرش پهن کنه بشینه یبار همسایه مادر زد بیاد خونه باز کردم گفتم همسر من خوشش نمیاد همسایه بیادخونمون ببخشید البته منم اجازه نمیده برم خونه همسایه ببخشید اینو میگم زن نمیره کوچه خیابون بشینه دلت گرفت دست بچتو بگیر ببر پارک یساعت بازی کنه برگردین

خانم مودب کوچه خیابون نمیشینه میشینه سرخونش

من کلا خوشم نمیاد تو کوچه بشینی❤

اولش ی مدل شربت درست کن
میتونی کیک بپز و خورد کن با چایی بیار
واسه میوه هم هندونه و طالبی خوبه

کیک درست کن بر اساس تعداد.بعد شربت درست کن

یه نصیحت بهت بکنم گلم
به هیچ وجح بی هیج وجح از رابطتت باهاشون حرف نزن بگو روم نمیشه یا کوتا جواب بده با خانوده شوهر چه رفتاری داری کلا رمزو راز زندگیتو نگو فقط شنونده باش بعضی مواقع هم گوینده که کم بگو گزیده گوی چون در
این نصیحت خواهرانس ضربه میخوری تو این دوره زمونه نمیترسونمت ولی حسود بخیل زیادن حالا خود دانی

شربت و کیک یزدی بده فقط … کیک یزدی از همه شیرینی ها ارزونتره تعدادش هم زیاد میشه توی هر کیلو

حقیقتش با کوچه نشستن مخالفم.چون قبلا که مجرد بودم و خونه ی مامانم جای دیگه ای بود خیلی از سروصدای بچه ها و مادراشون اذیت می‌شدیم.نمیتونستم درس بخونم یا زودتر بخوابم.تا ۱۲ شب تو کوچه بودن و آرامش رو گرفته بودن.برادرم کنکوری بود خیلی اذیت شد خودمم دانشجو بودم همینطور

واییییییییییی همسایه های ما تا ۱شب تو کوچه ومن متنفرم چون سرصداشون نمی‌ذارن راحت بخوابیم مشکلم اینجاست میان جلوی درما رو پله ما جمع میشن

منم یه زمانی یه کوچه اینجوری می‌نشستم. ای کاش. همون جا بودم خیلی خوب بود خیلی هوام داشتن. همیشه بچمو نگه می‌داشتند غذا میوررد هنوز هنوز بخاطر مریضم. خبر میگیرن
براشون کیک میوه بیار

کیک درست کن و چای