امشب برای اولین بار از کمردرد شدید خواب نمیرم
واسه اولین بار دارم حس میکنم سنم زیاد شده🥲
امشب بیشتر حس میکنم ک مادر شدم و باید این دردارو تحمل کنم🙂
یوقتایی بغیر از خدا هیچکی نداری همسرم از صبح تا شب سرکار بوده بچها ک خوابیدن اونم خوابید
میخوام بگم حتی یوقتایی نمیتونی به زبون بیاری ک درد میکشی!



خدایا شکرت برای طلوع خورشید فردا و یروز جدید✨

واییی خواهر از درد کمر نگم برات فلح شدم انگاری نمیدونم ب خاطر اون بی حسی از کمر یا چیز دیک قشنگ دارم میمیرم

مادر.....


دوقلو داشتن چطوریه چه حسی دارید؟

چند سالته

منم رفتم دکتر گفت دیسک کمر گرفتی ب احتمال زیاد 😪

خدا بهت قدرت بده عزیزم
بارداری دوقلو خودش تا مدت ها دردهای باهات همراه هست من ۹ ماهه خوب نشده
بچه داری و خونه داری هم یه طرف

من با یدونه جونم به لبم رسیده دوقلو واقعا سخته خداقوت

وای منم زانودرد گرفتم یه پام گاهی قفل میشه یه مدته . چن روز پیشم با کمردرد از خواب بیدار شدم . واقعا ترسیدم چون ما نباید مریض بشیم باید از بچه ها مراقبت کنیم وقت دکتر رفتن و دوا درمام نداریم خیلی ترسیدم گفتم خدایا خودت خوب کن وقت ندارم برم دکتر و اینور اونور و تصمیم گرفتم کار سنگین نکنم بچه هارو خیلی بغل نگیرم خیلی بیرون نرم ک مجبور بشم خیلی بهم فشار بیاد بچه هارو بلند کنم

تمام حرفات تک به تک درک میکنم من بارداری بدی داشتم و استراحت مطلق ماه هشتم با چندتا علایم وحشناک رو به رو شدم درد شدید و کلیه و پا درد همش میگفتن فشار دو قلویی ولی بعد زایمان فلج شدم و همسرم و برادرم بلندم میکردن تا اینکه فهمیدیم رماتیسمه تقریبا چهارماه طول کشید سر پا بشم و بچه هام بغل کنم نمیتونسم راه برم چه برسه اینکه بچه هام بلند کنم ام آر ای که دادم گفتن دیسک هم داری الان با زور دارو بلند میشم کارامو میکنم از مادر مریضم مراقبت میکنم غذای داداش مجردم اماده میکنم بازم خدارو شکر میتونم پا شم چون بچه هام خیلی بم نیاز دارن وقتی دردام شروع میشن گریه میکنم میگم کاش این دردا ازم بره فقط بخاطر بچه هام ... ببخشید زیاد حرف زدم چون نمیتونم با بیماریم کنار بیام