دیروز دخترا رو بردم شیرخوارگان خیلییی گرم بود حسینیه کولر هم نبود . غروب یکی از دخترام یهو استفراغ کرد فک کنم تو یه ساعت پنج شیش دفعه بالا اورد.حالا نمیدونم گرما زده شده بود یا اینکه چیزی تو گلوش مونده بود(قاروق).عصری هم از کمد دیواری شامپو بچه رو برداشته بود سرشو می‌مکید، شامپو هم نشری داشت. خلاصه فکرم هزار جا رفت کلی استرس کشیدم. دکتر آمپول تهوع زد و شربت واس تهوع داد

نگران نباش ببرش دکتر

عزیزم ویروس جمعیت زیاد بوده گرفته خیلیا گرفتن

عزیزدخترمنم یدفعه ازصبه بیدارشده چندباربالااوردچ شربتی داده دکتر

کجا بردی که کولر نداشت من امامزاده حسین بردم با اینکه تو حیاط مراسم بود سایبان وفرش وپنکه آبی هم بود خنک بود ولی جمعیت زیاد شد دیگه اخرای حیاط رو موکت گذاشتن مادرا نشستن بازم پنکه آبی بود

آره این دخترم هر چی دسش میاد میزاره دهنش

یه سافند دود کن براشون عزیزم
خیلیم حواست باشه الاناشونه که کنجکاون و‌سرک میکشن همجا

پیش قاروق چی هم بردم . گفت آره قاروقه . ردش کرد