لطفا بیاییدبهم یاد بدید چجوری جواب خانواده شوهرمو بدم..
همش پسرمو با دختر جاری ام مقایسه میکنن،هرچی هم میگم مقایسه نکنید بچه هارو خوب نیس درست نیس اونم دختر با پسر! دختر اون شیش ماه از کوروش کوچیکتره و غذاشو خیلی خوب میخوره و اب رو قشنگ میخوره و داره کم کم راه میافته (پسر من تازه راه افتاده) ولی خیلی بیخیاله و هیچ جنب و جوشی نداره و اصلا کار به کار کسی نداره برعکس پسر من که فعال و پرجنب و جوش و کنجکاوه و همه چیو مخصوصا سفره رو میخاد بهم بریزه و تخس بازی درمیاره و هیچی نمیخوره و خب لاغره ولی از جهت گفتار کوروش نسبت به هم ماه بودن دختر جاریم جلوتره،اصلا خیلی اکتیو و باهوشه خیلی چیزا رو ببشتر از سنش میفهمه و متوجه میشه... اینا رو البته منفیا رو هم میگن هی میگن..هم میگم چرامیگید بازمیگن
امروز اومدن بچه مو باخودم بردن دکتر که این بچه چرا هیچی نمیخوره؟دکتر هم یه دکتر عمومی میگه دهنشو به زور باز کنید بریزید ته حلقش! یعنی اعصتبم خوردشده میگم خب بچه بدغذامیشه همینم که میخوره دیگه نخاهد خورد..اینم از دکتر بردنشون که حالا بهم میگن باید به زور بدی بخوره...🥺چرااینااینقد نمیفهمن...

۱۱ پاسخ

کم محلی بهترین کاره اصلا یه جوری رفتار کن انگار نمیشنوی وقتی در این مورد حرف میزنن با یه نفر دیگه شروع کن صحبت کردن انگار نشنیدی و واست مهم نیست یا با یه نگاه لبخند بزن بهشون و روت رو برگردون من اینکارو کردم جواب داد هم خودم کمتر اعصابم بهم میریزه هم کمتر حرف میزنن

چرا همسرت اصلا اجازه دخالت میده به خانوادش که بخوان بیان بچشو ببرن دکتر
یه کلمه ما خانوادش هستیم خودمون می‌دونیم چی به صلاح بچمون هست
هرچیم راجبه دختر جاریت گفتن بگو ماشاالله بهش یه جوری که فکر کنن واست مهم نیست
از اول نباید اجازه دخالت می‌دادین
من از اول به همسرم گفتم خودت جوری رفتار کن که کسی حق نداشته باشه به بچه چیزی بگه وگرنه من برخورد جدی میکنم

رفتو امدتو خیلی کم کن ،گفتن نمیای بگو دوس ندارم بچه مو مقایسه میکنید،
بعدم ماهی یکبار برو زودم برگرد خونت.
چیزی به بچه هم گفتن بگو دوس دارم بچم همینجوری باشه.

عزیزم بیخیال باش به حرفاشون اهمیت نده . خودت خوبیای پسر خودتو بگو خوبیای دختر جاریتم بگو مثلا قربون پسرم برم آفرین اینو بلدی. یا مثلا ای جان فلانی جان چه قشنگ غذا میخوره کلا بیخیالی طی کن. به حرف اونا نیست هیچی . دیگه هم نذار اونا بچتو ببرن دکتر تنهایی دلیلی نداره اونا ببرن. بی محلی کنی خودشون ول میکنن. یا حداقل اعصاب خودت راحتتره

اگر نمیتونی رفت و امدو کم کنی، نسبت به حرفا باید بی تفاوت باشی. قطعا سخته ولی جدی گرفتن حرفاشون سخت تره. خاک تو سر اون دکتر ک گفته به زور بده. اگر پسرتون وزنش روی نمیدار هست که رهتو مثل قبل ادامه بده ولی اگر زیر نمودار هست و ژنتیکی نیست سعی کن با تنوع و بازی غذا خوردنش بهتر بشه. غذا نخوردن علت های زیادی داره شاید شیر زیاد میخوره هله هوله میخوره میل نداره نازیگوشه ولی قطعا راهش زور نیست

پدر شوهرم راحت ترین کار رو می‌کنه هر کی بهش میگه فلان کار رو بکن،میگه باشه،چشم ولی کار خودش رو میکنه،تو هم همین کار رو بکن..خودشون بد از یه مدتی میفهمند ک حرفشون برات اهمیتی نداره و تو کاری رو انجام میدی ک ب صلاح خودت و بچه ات هست

دقیقا من پسر من خب بچه ها با هم متفاوتن یکی تو راه رفتن زود پیش میره یکی تو حرف زدن یکی تو دندون درآوردن و......
متوجه نمیشن بخدا فقط میخان آدم و دق بدن. منم پسر ماشاءالله خیلی فعال و پر جنب و جوشه و اصلا پنج دقیقه نمیشینه اون چیزیم ک میخوره میسوزونه مهم سالم بودنشونه ولی هروقت میبیننش میگن چقد لاغره وضعیف و از بین رفته و کی حرف میزنه دیگ
از داخل حرررررص میخورم ولی اصلااا به رو خودم نمیارم اینجوری خیلی بهتره و اینکه رفت و امدمو خیلی نسبت به قبل کم کردم و از این که مم راضی ام❤️

جواب ابلهان خاموشی
اینااگه لاغرباشه یه چیزمیگنداگه تپل باشه یه زردیگه میزنند اگه پرجنب‌ وجوش باشه میگندبیش فعال اگه اروم باشه یه عیب بهش می چسبونندبی خیال شو وبه مادری کردنت برس ونذاراین روزای خوب بی همتا ی بدون بازگشت راکسی ازت بگیره

دوری و دوستی
بگو من از بچم راضی ام همین که سالمه کافیه
نباید اجازه میدادی ببرن دکتر

عزیزم بنظرم بهتر شوهرت برخورد جدی باهاشون کنه ن تو هر بچه ایی با بچه ایی دیگه متفاوت حتی خود خواهر بددارام متفاوت از هم چ توقع ایی دارن من دکتر دخترم گفتم غذا نمیخوره زیاد گف طوری نی گشنش که باشه میخوره اون خودش بهتر از من و تو میدونه چقدر احتیاج داره بدنش ب خوردن زور نکن بچه را اصلا چون خیلیی بد هم بد غذا میشه همم‌عادتش میشه اینطور غذا خوردن
دخترمنم جنب و جوش فقط میخواد بریزه بهم سفره و...همیشه ام میزارم اینکارا کنه براش ی ملافه پهن میکنم سفره براش ميندازم غذاشم میزارم جلوش خودش بخوره میریزه میپاشه تهشم یکم میخوره حداقل میدونم اینطور با لذت غذاشا خورده ن زور و گریه
توام وقتشه بگی شوهرت دیگه جوابشونو بده و بگه بچشا حق ندارن با کسی مقایسه کنن هیچکس اندازه خودتون برابچتون دلسوزتر نیس احتیاجی ب دلسوزی اونا نیس اونا بچه هاشون بزرگ کردن تربیت کرون حالا نوبت خودتونه پس حق ندارن دخالت کنن

شوهرتون هیچی نمیگه بهشون؟

سوال های مرتبط