یکی از علائم بارداری ک خیلی ازش توی گهواره صحبت نشده کهیر و تاول هست خاستم تجربه خودم بنویسم براتون من
تاول داشتم از زیر سینه هام تا زانو تاپل های بزرگ بزرگ طوری بود لباسام می‌چسبید ب تاول ها.غفونت کرده بودن زرد شده بودن هیچ نوع آمپول پماد دارویی اثر نداشت دائم با شونه قدیمی ها میخاروندم خودمو.تا اینکه ۳۸ هفته از درد زخم تاول ها رفتم بیمارستان وقتی شلوارم برای معاینه کشیدم پایین شلوار چسبیده بود ب زخم و عفونت ها.دکتر سریع بستری کرد پرسید چند هفته گفتم ۳۸هفته و ۲روز گفت فوری بره برای زایمان.مگرنه عفونتش شدید میشه جان مادر در خطره رفتم برای طبیعی آمپول درد زدن با افزایشدرد ضربان قلب پسرم میومد پایین اورژانسی با کیسه آب پاره با تاپل های زخمی و عفونی با کمک پرستار نشستم رو ویلچر رفتیم اتاق عمل.
بعد زایمان ک اومدم بخش به مامانم گفتم توروخدا فقط نگاه کن ببین تاول هاچیشدن.مامانم گفت زهرا تاول ها رفتن😭😭😭من از خوشحالی از اون همه درد و عذابی ک‌کشیده بودم بلند بلند گریه کردم به نظرم بدترین درد آور ترین علائم بارداری تاوله

۶ پاسخ

امیدوارم نی نی قدر بدونه مامانشو
هر کدوم ما دردای مختلفی تجربه کردیم ولی برا تو خیلی بدتر بوده

منم کهیر زیاد میزد بدنم بعد ناپدید میشد

خدایااا هرکی حاملس انشاللهه بدون هیچ دردی مریضیی یاامپولی حاملگیش بگذرونه

پناه بر خدا عزیزم چقد سختتت نشنیده بودم تا حالا ان شاالله دیگه اینجوری نشی

وای
الهی عزیزم
خیلی بده

واااییی عزیزممم خیلی عذاب کشیدی🥲

سوال های مرتبط

مامان امیر ارسلان مامان امیر ارسلان ۱۵ ماهگی
بعد از 6 ماه اومدم از خاطرات زایمانم بگم
زایمان من طبیعی بود درست از شب قبلش کمرم هی می‌گرفت و ول میکرد خیلی بد بود شوهرم میگفت پاشو بریم مهلا لج نکن میگفتم نه الکی باز بریم دوباره این همه راه الکی آخه دو بار به اشتباه رفته بودم گفتن وقتت نیست اما صبح شد دیدم نه بدتر شدم تا ساعت 11 فقط از درد کمر داشتم میمیرم شوهرم قرار بود بره تهران برای کارش غم عالم تو دلم بود ک تنهام دیگه نتونستم تحمل کنم گفتم بریم شوهرم رفت مادرشو برداشت ک بریم بیمارستان مامان خودم فوت شده مجبور شدم با مادرشوهرم برم ت راه ک داشتیم میرفتیم دوست همسرم با پررویی تمام نشست ت ماشین گفت منم میام تا نزدیکای یه جایی منو برسونید من سرخ شدم از درد و جیغ همسرم میگفت هیچی نگو خلاصه از شدت درد دهنمو بستم تا اون آقا رو رسوندیم رسیدم دم بیمارستان اونم ت راهمون بود البته
وقتی رسیدم فرستادنم معاینه که وای خدا نگذره هرچی گفتم اول پیش دکترم بودم نامه دارم باز معاینه کردند بعد معاینه به خونریزی افتادم لباسامو عوض کردم رفتم رو تخت جیغ میکشیدم از نوع بنفش خیلیییی فجیح درد داشتم و هنوز دوستانت بود ک باز شده بودم آمپول بی دردیمو به خاطر همین جیغام زود زدن بی‌شعورا آمپول ساعت 2ظهر زدن تا 8 شب خوب بودم هرچقدر معاینه میکردن نمیفهمیدم حتی وقتی کیسه آبم پاره شد درکل تا 8 همه چی خوب بود
تاپیک بعدی
مامان شایان و ماهلین مامان شایان و ماهلین ۱۰ ماهگی
امروز تمام ذهنم مشغول پسرم بود
تقریبا شش سال پیش این موقع منتظر اومدنش بودم و سه روز یک بار میرفتم مطب برای چکاب مصمم بودم طبیعی زایمان کنم
هرسری که میرفتم از پله های مطب بالا به خودم میگفتم الان میگه خانوم بدو برو بیمارستان برای کارای بستری😂😂🤪
ولی خوب پسرم جاش خوب بود و دوست نداشت اصلا بیرون بیاد 😢
روزها و شب ها گذشتن و تا رسیدیم به ۷ مرداد شبه تولدم
با خودم میگفتم باید یه کاری کنم امشب به دنیا بیاد تولدش با مامانش تو یه روز باشه کلی رقصیدم با خواهرم و تا صبح راه رفتم ولی فایده نداشت حتی یک سانت هم نشدم😂😂

روز شنبه تاریخ ۱۳مرداد ساعت ۸ آخرین سنو و رفتم و با جواب سنو رفتم دکتر گفت فائزه جان پسرمون بریچ شده😂😂یعنی باید سزارین بشی😂😂
تمام تنم درد گرفت گفتم من این همه تلاش کردم
دکترم گفت گاهی تلاش های آدم بی نتیجه است
بهترین و درست ترین کار اینه شما دوشنبه صبح بیای برای بستری
توکل کردم به خدا و نامه بستری و گرفتم و اومدم پایین نشستم تو ماشین و شروع کردم به زنگ زدن اول به مادر شوهرم گفتم خدابیامرز خیلی برای بچه ی من ذوق داشت وقتی صدام رو شنید گفت زایمان کردی گفتم نه دیگه دوشنبه میرم 😭 با صدای بلند خداروشکر کرد و بعدشم زنگ زدم به مامانم و گفتم بیا. کمکم جمع و جور کنیم

بلاخره دوشنبه ساعت ۸/۱۵ دقیقه من مادر شدم
مادره آقا شایان یه پسره کپلی و سفید 🥲🥲

از اون روزا حدود ۶ سال میگذره
من هر روز شاهد قد کشیدن شایان بودم و هستم امیدوارم تا سر و سامون گرفتنش پیشش باشم 😢
چقدر مادر شدن قشنگه خدای من 😍
خدای مهربونم نصیب آرزو منداش بکنه الهی 🙏

تقریبا دو هفته دیگه تولده آقا پسرمه دوست دارم براش یه چیزه خوب
بگیرم ممنون میشم راهنماییم کنید 😍😍❤️❤️
مامان سِـsevdaـودا مامان سِـsevdaـودا ۱۱ ماهگی
‍ 💟مراقبت از بخیه های زایمان طبیعی هنگام دستشویی رفتن
#مراقبت_بخیه_زایمان_طبیعی

پس از زایمان طبیعی برای دستشویی رفتن اصلا نگران بخیه ها نباشید بخیه ها محکم هستند و براحتی پاره نمیشود میبایست برای بهبود سریعتر و کاهش درد بخیه ها نکات زیر را رعایت کنید:
✳️پس از زایمان هر دو ساعت یکبار دستشویی بروید حتی اگر احساس نیاز نمیکنید ادرار زیاد موجب کاهش و رفع سریعتر #تورم میشود.
✳️هنگام ادرار آب ولرم به خود بگیرید تا علاوه بر جلوگیری از درد و #سوزش ناحیه بخیه ها بدلیل عبور ادرار از ورود باکتریها به زخم جلوگیری کنید حتی در پایان حمام هم کمی با فشار بیشتر به ناحیه بخیه ها آب بگیرید و این ناحیه را تمیز نگاه دارید
✳️پس از ادرار محل بخیه آب ریخته و با #دستمال تمیز خشک کنید دقت کنید دستمال را بگذارید و بردارید روی زخم نکشید
✳️اگر دچار یبوست شده اید از ملین ها و سبزی، آلوی خیس خورده، کمپوت انجیر یا انجیر خیس خورده استفاده کنید و به هیچ عنوان زیاد زور نزنید که باعث #هموروئید میشود