"فرزندم مرا عصبانی نمی‌کند، او فقط خشم درون مرا آشکار می‌کند."

این جمله را وقتی فهمیدم که زمان‌هایی که عجله داشتم، سرم درد می‌کرد، از دست کسی یا چیزی کفری بودم یا هزارتا کار داشتم و نمی‌دانستم کدام‌شان را اول انجام دهم، وقتی توی ترافیک مانده بودم و ماشین‌ها بی‌هوا جلویم می‌پیچیدند توی هر رفتار بچه و هر کلمه‌ای که از دهانش خارج می‌شد، چیزی بود که مرا از کوره در ببرد. برای هر حرکت نابجایش یک فریاد و تهدید توی هوا ول می‌دادم و مدام این سوال توی سرم وول می‌خورد که این بچه چرا این‌قدر یک دنده‌ست؟ چرا اینقدر حرف می‌زنه؟ چرا این قدر یواش راه می‌ره؟ چرا….؟

اما او فرقی نکرده بود من کم حوصله بودم .
وقت‌هایی که سرحال بودم، خبر خوشی شنیده بودم، وقتم آزاد بود، همه چیز آرام بود و من خوشبخت بودم، برای همان کارها و همان کلمات دلم غنج می‌زد و ذوق می‌کردم که چقدر این بچه شیرین است، چه خوب حرف می‌زند، چقدر اعتماد به نفس دارد، چه پشتکاری دارد و …

مادر یا پدر  شدن مثل این میماند که آدم دوباره به خودش معرفی شود.

من با فرزندم چهره‌هایی از خودم را دیدم که هرگز نمی‌دانستم در من وجود دارند.

من کم حوصله باشم  همه بدند همه اشکال دارند همه میخواهند مرا اذیت  کنند من شاد باشم  همه خوبند  وبا گذشت  ما همه ذات خودمان را تفسیر میکنیم  دیگران را خوب یا بد میدانیم درحالی که اینگونه نیست.

۷ پاسخ

در فرزندانتان باید بذر تفکر و
احساس همکاری، صمیمیت،
دوستی و رفاقت کاشته شود

تا در بزرگسالی انسان هایی همراه،
همدل و صمیمی باشند.

میوه ی نهال "خشم و نفرت" کودکی
در بزرگسالی «عناد» است.

@morabikodak5159

تفاوت صحبت كردن با دختر بچه ها و پسر بچه ها:

_وقتی با پسرتان صحبت می‌کنید، جملات واضح،منطقی و به دور ازهر توضیح اضافی و حاشیه را انتخاب کنید ،چون پسرها از توضيحات اضافی و مكالمات طولانی كلافه شده و شروع به لجبازی ميكنند.

_اما وقتي با دخترتان صحبت ميكنيد بيشتر با كلمات بازی كنيد و مكالمه تان را طولاني تر كنيد و از مثالهای زيادی استفاده كنيد و صحبتهايتان را با بازيهای دخترانه همراه كنيد دختر بچه ها با صحبتهای طولانی شاد و سرگرم ميشوند.

به همين دليل است كه در طول تاريخ ثابت شده كه خانومها بيشتر از آقايان صحبت ميكنند

تولد فرزند دوم تاثیرات زیادی بر کل خانواده بویژه فرزند اول دارد به خصوص در ماههای اول تولد که والدین به شدت از توجه به فرزند بزرگتر غافل می‌شوند.
کودکان در مقابل ورود نوزاد جدید واکنشهای متفاوتی از قبیل خشونت، لجبازی، چسبندگی به مادر و اضطراب جدایی، مشکلات خواب، مشکلات مربوط به غذا خوردن و رفتارهای بچه گانه‌ای از خود بروز می‌دهند.
لازم که والدین خود را برای واکنشهای کودک اول آماده کرده، از تنبیه و سرزنش وی خود داری کنند.
مدت زمان بیشتری را با او بگذرانند و از دادن مسئولیت نگهداری فرزند جدید به کودک اول خود داری کنند.

والدینی که به دلیل مشکلات شخصی، شغلی و خُلقی، عصبی و پرخاشگر هستند و توجه کمتری به فرزندان دارند، به این نکته کلیدی توجه کنند که رابطه خوب با والدین :«برای کودک و نوجوان همه چیز است»

هر اقدامی که به این رابطه ضربه وارد کند، احساس امنیت و سلامت روان را به خطر می اندازد.

برای نوجوان خود وقت بیشتری بگذارید

عالی بود عزیزم ممنون

عالیه ممنون

نکات خیلی خوبی بود عزیزم ممنون

سوال های مرتبط

مامان سُهیل مامان سُهیل ۵ سالگی
معرفی چند بازی با هدف تقویت دقت وتمرکز کودکان

💥جسمی راوسط اتاق قراردهید وبه اوبگویید هر كس كه به مدت طولانی تری بتواند به این وسیله خیره شود بی آنكه از آن چشم بردارد، برنده است.

💥از کودک بخواهید چشمانش را ببندد، آنگاه اشكال هندسی را به او بدهید و از او بخواهید كه نوع آنها را حدس بزند. در مراحل پیشرفته تر اشكال حیوانات مختلف را به او پیشنهاد دهید.

💥از کودک بخواهید یک شی نورانی در حال حرکت را با چشم تعقیب کند.شی رادرجهات مختلف به صورت صاف یا دورانی حرکت دهید.(کم کم زمان تمرین را افزایش دهید).

💥شما و فرزندتان مقابل هم روی زمین بنشینید ،توپی را به سمت او بفرستید،از وی بخواهید پس از گرفتن توپ مجدداً آن را به شما بدهد و این کار را تکرار کنید. (کم کم زمان تمرین را افزایش دهید)

💥کلمه ای را با کودک قرار بگذارید تا هر زمان شنید دستش را بالا ببرد. شما کلمات مختلف را بگوئید و آن کلمه خاص را نیز به طور نامنظم در میان کلمات دیگر بگوئید.

💥داستان کوتاهی را برای کودک تعریف کنید و بعد بلافاصله از متن داستان سوالاتی را از او بپرسید
مامان آقا اهورا❤ مامان آقا اهورا❤ ۵ سالگی
مامان دو سید کوچولو💖 مامان دو سید کوچولو💖 ۵ سالگی
💥حـــــــــتــــــمـــــا بـــــخـــونــــش👇

سلام مامانی.شاید اگه یه روز نوشتن یاد بگیرم برات بنویسم که چرا اون روزی که خونه ی آقاجونینا بودیم و من داشتم با مهراد بازی میکردم یه دفعه گفتی پاشو لباس بپوش بریم من جیغ کشیدم😩

اولش که جیغ نکشیدم،اولش گفتم نـــه،بعد که تو اصرار کردی جیغ کشیدم

آخه من فقط بلدم ناراحتیامو اینجوری بروز بدم🙁
⚡️بلد نیستم چجوری دربارشون حرف بزنم

اصن بریم خونه که چی بشه،اونجا که کسی بامن بازی نمیکنه ،فقط یه عالمه اسباب بازی به دردنخور هست😏

⚡️بلد نیستم بگم من عاشق اینم که تو لحظه زندگی کنم و مثل تو به این فکر نمی‌کنم که اگه دیر برسیم خونه و شب دیر بخوابیم مهدکودک فردام دیر میشه

⚡️بلد نیستم مثل تو به آینده و همه چیز فکر کنم چون من از اینکه یه دفعه ای همه چی عوض بشه نگران میشم و بدم میاد

همه چی از نظر من یعنی همبازیم،بازیم،خوشحالیم،جایی که هستم

وای گفتم مهد کودک مامانی،وقتی موقع آماده شدن و کفش پوشیدن همش بهم میگی زود باش،دیر شد یه چیزی تو دلم میچرخه،میترسم😥

من بلد نیستم چجوری باهات ارتباط برقرار کنم،میدونم باید به حرفت گوش بدم ولی یه وقتایی یادم میره یه وقتایی نمیدونم کدوم کار درسته،کدوم غلطه وقتی سرم داد میزنی حتی نمیدونم بخاطر کدوم کارم دعوا شدم،آخه من فقط دلم میخواست امتحان کنم،بازی کنم🤦‍♀
مگه بازی کردن کار بدیه؟؟

اصلا دلم نمیخواد بچه ی بدی باشم و ناراحتت کنم
ولی شبا وقتی میرم تو رختخوابم همش به این فکر میکنم که چقدر بچه ی بدیم،چقدر همیشه خرابکارم،کاش من و مثل آجی کوچولوم دوست داشتی🥺


ادامه در کامنت....