۹ پاسخ

عزیزم بچه ها خیلیاشون اینجورین ولی هیچ وقت بهش نگین چقد پرحرفی.یا وراجی خوب میشه بخدا من هم خواهرم هم برادرم همینجوری بودن بهشون توجه میکردیم الان هر دو خیلی خوبن

تصویر

منم پسرم دقیقا هی سوال تکراری و جواب تکراری درست میخاد ،خودشم میدونه جوابو اگه حواسم نباشه همین طوری سرسری بگم جوابو بفهم با داد زدن میگه واقعا خنده داره ،البته خسته کننده

والله پسرمنم 4سال شه همین جوریست زیادسوال میپرسه

همه اینجورن انقد دور ورم ازین بچها دیدم ک خودم بجا ماماناشون میخاسم خودکشی کنم خخخ

دقیقاپسرخودم هست کاری باهاش نداشته باش الان کنجکاومیخوادازهمه چیزسردربیاره.پسرم ازوقتی مدرسه رفت بهترشدکنجکاویش کمترشده الان زباداذیتم نمیکنه

من دخترم کوچیکتر که بود وقتی ازم میپرسید مامان این چیه و چکار میکنه یکی دوبار براش توضیح میدادم. چند دقیقه بعد دوباره میومد و سوالشو تکرار میکرد...من تو جواب بهش میگفتم اگه گفتی این چی بود بعد خودش جواب میداد و میرفت دیگه هم نمیپرسید...😁 با اینکه الان نه سالشه بازم خیلی سوال میپرسه اما تکرار نمیکنه..گاهی خودش جواب سوالاش رو میده بعد میگه این دیگه پرسیدن نداشت خودم میدونستم.. درست گفتم مامانی😅 منم اگه درست باشه میگم آره اگرم اشتباه که میگم نه و درستش رو میگم

وااااای دقیقا پسرمنم همینجوریه🥺🥺🥺🥺
اینم ۵سال ونیمه اس..
انقدر حرف میزنه که اصلا اجازه نمیده منوشوهرم حرف بزنیم باهم همش میگم من دارم حرف میزنم ماباید سکوت کنیم
خیلی هم کنجکاوه درمورد همه چی سوال داره ولی خب زرنگه ماشاالله،بااینکه هنوزمهدی جایی نرفته اعدادو کامل میشماره
کلی ذکر حفظ کرده میگه موقع اذان

واي نميدونم چون تجربه شو ندارم ب نظرم شيرين و بامزه اومد يا واقعا بامزه بود كاراش😐😂😂

خداروشکر هم بچت باهوشه هم سالم 😂

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۲ ماهگی
تجربه سزارین سوم من
قسمت اول
من نهم خرداد ماه با انقباض شدید بیمارستان اومدم که با سونوگرافی انجام شد تشخیص دادند آپاندیس ام گرفته و باید برداشته بشه 😥
اوایل ماه ششم بارداری بودم . بالاخره مجبور شدم عمل جراحی کنم و آپاندیس ام بردارم..دو روز بعد از عمل که برگشتم خونه با درد شدید مواجه شدم فهمیدم جنین زیر بخیه ها میاد و باعث درد میشه دوباره بستری شدم تا دردهایم کمتر بشه ..دو روزی بستری شدم و برگشتم خونه..و دوباره سه روز بعد انقباض داشتم بحدی که تحمل نتونستم کنم و سه باره بستری شدم 😑

خلاصه ماجرای انقباض ها و دردهای مکرر من شروع شدند و من چند روز خونه بودم و چند روز بعد بستری میشدم تا دردهایم آف شوند...و این روند به مدت سه ماه 🌙 کامل طول کشید 😳😳😳
همون انقباض و درد زایمان که معمولا مادرها یک روز تجربه می‌کنند من سه ماه هر روز می‌کشیدم ..
انقباض های نیم ساعته ،پنج دقیقه ای ،و حتی دو سه دقیقه ای داشتم ..البته بگویم که دایم شیاف و آمپول پروژسترون هم استفاده میکردم ....من در زایمان اولم برای زایمان طبیعی رفته بودم و درد کشیدم اما دهانه رحم پیشرفت نمیکرد و مجبور به سزارین شدم 👈 و این بار هم با همه انقباض هایی که داشتم قاعدتاً باید رحم باز میشد اما کلا رحم بلد نیست باز بشه انگار 😅و برای همین فقط مسکن می‌گرفتم و به خونه برمیگشتم..دکترم می‌گفت خیلی رحم خوبی داری که با این همه انقباض پاره نشده تا حالا 😜
البته بگویم دو سری هم آمپول ریه و سولفات هم گرفتم .
دکتر جراحی که آپاندیس ام عمل کرده بود می‌گفت چسبندگی دارم و دکتر زنان ام گفت که باید به شهر دیگری بروم برای عمل که مرکز درجه دو یا یک باشه ..و سختی های زایمان ام از اونجا شروع میشه ..