۱۳ پاسخ

بگو تومادری که زن وبچه ی پسرتوباحرفات اذیت میکنی وقتی مارو اذیت میکنی یعنی پسرتواذیت کردی این چجور مادربودنه ..مادربودن که فقط به زور زدن وشیردادن نیست باید مواظب دل بچه هاهم باشیم..توساده ای هیچی نمیگی من بودم مینشوندمش سرجاش

بهترین کار هم اینه اصلا نری خونشون

حالا که شوهرتم پشت شماست به نظر من یه مدت نرو خونشون، شوهرتم بهشون بگه این حرفارو بهش میزنین ناراحت میشه نمیخوام دیگه بیاد اینجا که با حرفاتون زن و بچم ناراحت کنید.
سلامت جسم و روان خودت از همه چیز واجب تره، همینجوری افسردگی بعد زایمان اذیتت میکنه دیگه این حرفارو هم بشنوی چی میمونه ازت.
تو باید سالم و شاد باشی تا بتونی بچت به خوبی بزرگ کنی.
به نظر من یه مدت نرو به شوهرتم بگو واضح علت نرفتنت بهشون بگه، تا یاد بگیرن مراقب حرف زدنشون با تو باشن.

عزیزم وقتی جوابشونو نمیدی پس سعی کن خیلی ریلکس باشیو حرفاشون رو محل ندی چنددفه بی محلی کنی خودشونم ساکت میشن
واسه منم اینجوری بودن ولی من جوابشونو میدادم الانم دیگه خفه خون گرفتن هیچی نمیگن

والا بچه هر موقع بیدار بشع زاحت تره ک سینت بزاری دهنش..یا پاشی هول هولکی دنبال درجه شیشه و سردی گرمی اب و ضد عفونی وسایل باشی...سختی ماها ک بیشتره

پریسا من چی بگم ک تو میدونی چقد بدبختی و سختی کشیدم بعدش اومدیم خونه همه چ ا انقد بچه ریزه مشکل داشت این همه ان ای سیو بود هنوزم میگن وای چقد ریزه...اون روز پدرشوعرم میگ بابا شیر گاو بش بده چیه این شیر خشکا ن تپل میشخ
....یکیشون میگ هرکی شیر خشک میخوره خنک میشه

خدا لعنتش کنه ایشالله 😞😞

واااه چه حرفايي
مگه مادر بودن ب اين چيزاست!!!
اينا هم درك دارن هم شعور ولي اندازه يه جو معرفت و وجدان و انسانيت ندارن ك دل توي مادر و ميشكنن
خدا ب دادشون برسه
شوهرت بهشون چيزي نميگه!؟؟
حالا مادرشوهر من برعكس هي ميگه انقد خودت و از بين نبر انقد خودت و اذيت نكن خودت و نگه دار اينا بزرگ ميشن هيچكار برات نميكنن اون موقع ميسوزتت
انقد همه جون و خونت و واسه اين بچه نذار
ميگه بكن ولي انقد خودت و از بين نبر اينا بزرگ ميشن
چقد مادرشوهرم خوبه پس😅
تو هم بهشون محل نده اينا حشود و نتونم ببينن
وگرنه ك اگر وجدان داشتن اين حرفا رو نميزدن

ناراحتی نداره منم شنیدم قط ارتباط کردم میان ولی من نمیرم،صب التماس میکردن بیا منم گفتم ایشالا سر فرصت،یچی بگم
تو خودت به همه میفهمونی باهات چجوری برخورد بشه،بخودت احترام بزار از سم دور شو همچی حل میشه

وای وای وای اگر مادرشوهرت مادرشوهر من بود خفه ش میکردم چه آدم عوضی و بیشعوریه این حرفا رو میزنه

همشون خرن خواهر به حرفشون گوش ندا من عصری به مادرشوهرم گفتم بچمو نگه داره تا برم یه لحظه بیرون لباسشو پهن کن از در نی رفتم بیرون یه لحظه صدای بچم آمد دیدیم غش کرده بچه بپای اینکه بچه رو بلند کنه نفس بند نیاد ا مث دیونه ها داره نگاه می کنه می خنده خواهر شوهرمم اون طرف وایساده نگاه می کنه مادرشوهرم می گه بزار گریه کنه تا صداش باز ای

بگو مادر بودن یا نبودن من رو شما تعیین نمیکنی، مادر بودن اون چیزی نیست که تو ذهنته، حتما جوابش رو بده، اون میبینه حرص میخوری میخواد حرصت بده، عادی رفتارکن، نذار بفهمه ناراحت میشی از حرفش، هرچی گفت جوابش رو بده

وااااای امان از این تیکهه هاااا😨😨😨

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین ۹ ماهگی