۱۳ پاسخ

پارت۳
زنگ زد ب دکتر دکترم چهارونیم رسید هین اومدن دکترم هی معاینم میکرد ک جای بچه رو باز کنه و منم طبق معمول عربده میزدمو امام حسینو صدا میزدم منه خجالتی چنان عربده میزدم خودم باورم.نمیشه😂دکترم چهارونیم رسیدو من فول شده بودم رفتیم زایشگا ب ده دقیقه با فشارای ماما همراهم زایمان کردمو تا ساعت پنج هم بخیه میخوردم...خلاصه ک هم بچه میاد ب کلی دردا یادت میره انگار ن انگار چن ثانیه قبل داشتی له میشده ...شکمم از بس فشار دادن.کبود شده😥 و باکلی درد من شدم مامان رضوانه😁💜

پارت ۲
ساعت یازده دیگ راهی بیمارستان شدیم گفتم حتما دیگ بستری میکنن رفتم گف زوده هنو س سانتی برو پنج صبح بیا با اینکه ی عالمه درد داشتم ...خلاصه دردامو ریختم تو خودمو برگشتم دوباره ...ی ساعت راه میرفتمو وقتی درد شدید میگرف ناخنامو فشاره دستام میدادم صدامو در نمیاوردم ...بعد گرفتم دراز کشیدم هی درد میکرد هی ول میکرد ...ینی خدایی درداشم درد بودااا😬😬😬ساعت نزدیکای س صبح بود گیج شده بودم با احساس اینکه دلو رودم داره میاد تو حلقم بیدار شدم بدو رفتم سمت روشویی بالا میاوردم کیسع ابم سوراخ شدم سریع رفتیم بیمارستان ساعت سه بستری شدم ...ماماهمراه گرفتمو باهاش ورزش کردیم خدایی خیلی خوبه ماما همراه مخصوصا مهربون باشه ـ.. خلاصه روی توپ بالا پایین میرفتمو کمرمو ماساژ میداد سع و نیم معاینه کرد شده بودم ۹سانت...

مبارکه قدم نو رسیده مبارکه عزیزم خ خوشحال شدم ازش خلاص شدی .....ما موندیم .حتما واسمون دعا کن .گلم ماما همراه از،قبل گرفته بودی؟؟دکترت شخصی بود تو بیمارستان خصوصی زایمان کردی یا دولتی

وای عزیزم من ک هیچ دردی ندارم یعنی منم ب وقتش دردم میگیره

واقعا بخیه زایمان طبیعی خیلی بده،خیلی آدمو اذیت می کنه

دخترت چندم ب دنیا اومد
۲۴م یا۲۵م؟

بسلامتی گلم مبارکه

راسی مامان رضوانه😂 کدوم روستا زندگی میکنی گلم

بسلامتی😂❤️
قدم نو رسیده مبارک جانم💓🌹
انشاالله میام رضوانه جون رو از نزدیک ببینمش😍

ای جونم عزیزم😍
یه عکس ازنی نی بده اگه دوسداری
حالا ازنظرت زایمان طبیعی راحته یانه😂

خیلی مبارکه..قدمش خیر باشه..رضوان گلی😅هم اسم منه😍

عزیزم خب بسلامتی.مبارک باشه .درکت میکنم😂😭

خب.....

سوال های مرتبط

مامان لیمو مامان لیمو ۱ ماهگی
مامان آیدا💗 مامان آیدا💗 ۹ ماهگی
سلااااام منم اومدم با تجربه زایمانم شنبه صبح بود با دلپیچه اسهال و کمردرد از خواب بیدار شدم دردا منظم نبودن رفتم ی سر بیمارستان نوار قلب اینا گرفتن گفتن نوار قلبت ب دلمون نیست معاینه کردن همون ی سانت بودم بعد ب ماماهمراهم گفتم گفت دیگ نمیخاد ورزش و پیاده روی کنی چون درد داری فردا یعنی یکشنبه بیا بستریت میکنم برگشتم خونه کمردردم بیشتر شده بود بعد اب زرد ازم میریخت من فکر کردم ترشحه خلاصه صبح با درد شدید زیر دلم بیدار شدم رفتم بیمارستان قبل معاینه رفتم سرویس دیدم لکه بینی دارم با اب زرد
ب ماما همراهم گفتم گف عیبی نداره چون درد داری بخاطر همونه معاینه کرد گف هنوز ی روز وقت داری میخوای بری خونه فردا دردت گرفت بیا گفتم باشه گفت ک بیا بازم معاینه کنم تا معاینه کرد کیسه ابم ترکید دردام شروع شد ساعت ۷ونیم صبح🥴تا پرونده درست کنن برام و لباس برام بیاره شد ساعت ۸ رفتم شروع کردم ورزش روی توپ نیم ساعت بعد معاینه کرد گف شدی دوسانت انقباضات هم خوبن خلاصه بعدش هی دردام بیشتر و بیشتر میشد ولی من سر همون دوسانت و نیم موندم پیشرفت نکردم نگو سر بچه کج شده بود و دستش زیر سرش بوده اصلا پوزیشن مناسبی نداشته تا ساعت ۹ شب ک دیدن انقباض و دردام بیشتر شده ی پرستار اومد گف چطور تحمل کردی این انقباضا برای موقعیه ک بچه میخواد بیاد بیرون دیگه ماماهمراهم گفت تا ی ساعت دیگ پیشرفت نداشتی میبریم سزارین
ادامه تو کامنتا میگم
مامان زهرا و علی مامان زهرا و علی ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی
پارت ۱
سلام مامانا ، من شنبه رفتم معاینه گف اصلا باز نشدی و برای چهارشنبه نوبت ک مجدد برم اونروز کلی پیاده روی کردم و اونشب خوابیدم ولی نزدیکای صبح توی خواب احساس انقباض و درد خفیف داشتم ک حسم بهم گف درد زایمان هس واس همون ساعت۶ صب پاشدم ظرفارو شستم وایتکس زدم گردگیری کردم و جارو کشیدم بعد نهارمم اماده کردم و دوش گرفتم ، انقباضام هر ده دقیقه بود تقریبا و نامنظم بود ولی رفته رفته دردش یکم بیشتر میشد تا عصر صبرکردم و بعد رفتیم بیمارستان ک معاینه کرد گف دوسانتی نوار قلب گرف گف خوبه دوباره معلینه کرد گف تو این تایم پیشرفت نداشی پس برو‌خونه صب بیا ک بستریت کنیم خلاصه ساعت نه ونیم شب برگشتیم خونه ولی خو دردام یکم بیشتر شده بود و فتصلشون هر پنج دقیقه بود اما بازم نامنظم بود گاهی هفت دقیقه گاهی پنج دقیقه انقباض و درد میومد تو این تایم تو خونه مدام راه میرفتم موقع درد نفس میکشیدم و دردارو رد میکردم این اخری دیگ تحملم کمتر سده بود همراه با هر انقباض ادرارم میگرف و اون حس فشار وزور ب سمت پایین دیگ یکبار پد گزاشتم مامانم کف همونحا ادرار کن ک خدای نکرده تو توالت بچه نیوغته ک دیدم سخته نمیشه خلاصه ساعت ۱ و ربع شب رفتیم بیمارستان البته من میگفتم بزارین صب برم چون همچنان نامنظم بود و بازم میشد تحمل کرد حتی بین دردا دراز مبکشیدم و چرت میزدم ولی وقتی میگرف سریع پامیشدم و درد میخوردم

بقیش پارت ۲