امشب و شبای قبل تو هیئت ،بارها و بارها به چشم خودم دیدم پسرا چقد کرم میریزن دور دخترا ،چقد تیکه و حرف ،میدونین ی لحظه ترسیدم از اینکه چطور تو این جامعه دوتا دختر بزرگ کنم ،نمیدونم چطور بگم ولی تو دلم خالی شد بدجور

دخترتو اگه جوری بزرگ کنی که سرشار از محبت تو و پدرش مخصوصا پدرش باشه هیچوقت گول محبت بقیرو نمیخوره

دخترا هم با تیپ و نخ داداناشون بدجوری محیط جامعه خداب میکنن
جفت جنسیت ها همینن
حیا وقتی نباشههه راحت ب کرم ریختنا پا میدن
و به عنوان یه مشاور میتونم بگم چقدر خانواده مهمه که ب بچش محبت و تربیت صحیح اموزش بده

شهر ما نسبت به شهر های دیگه بدتره

تابوده همین بوده.
بچه که صاحاب داشته باشه پدرومادرداشته باشه‌
مطمئن باش حسینی بارمیاد
شیطون برااینجورکاراسمتش نمیاد

منم گاها فکر میکنم به این چیزا ولی من از بزرگ کردنش نمبترسم همیشه تو ذهنمه که خدا کمکم کنه به جایی برسونمش که شغل داشته باشه مثل من محتاج شوهر نمونه من خودم خیاطی اینا میکردما ولی شغل بیرون منظورم مثل مهندسی دکتری چیزی کاش بتونم وگرنه دوست پسر که همه دارن