خب و اما خود زایمان🙂
من شنبه زایمان کردم. هفته قبلش چهارشنبه رفتم معاینه تحریکی و بعد از اون جدی تر کارای زایمانی رو انجام دادم. جمعه صبح یه سری درد گرفت که اول هر یه ربع یبار و نهایتا شد8 دیقه یبار ولی از غروب دوباره کم شد و کلا رفت تا شنبه صبح که اول 10 دقیقه یبار بود و تا عصر که رفتم بیمارستان دیگه شده بود 5 دیقه یبار. حالا از همون جمعه که دردام شروع شد چنتا کار خیلی موثر بود.او اینکه موقع دردا داد و جیغ نزدم و نفس عمیق کشیدم، فوت کردم نفسامو یا آه و ناله کردم ولی جیغ و داد چون به بدن فشار میاره الکی فقط آدمو خسته میکنه. دوش آب گرم و چرخش لگن زیر آب گرم انجام دادم که هم درد رو کم میکنه هم دهانه رحم رو نرم میکنه. قبل از حموم از آبزن استفاده کردم. اینجوریه که گل ختمی و بابونه و تخم کتان رو توی یه قابلمه متوسط جوشوندم و بعد داخل لگن حمام صاف کردم و یکم دیگه آب ریختم که وقتی توی لگن میشینم آب تا لب لگن بیاد. بعد صبر کردم ولرم بشه و نیم ساعت نشستم توش. همین عالی بود واسه نرمی دهانه رحمم. یجوری که همین که رفتم بیمارستان و معاینه شدم گفتن دوسانتی ولی 50 درصد دهانه رحمت نرم شده و خب این عالی بود چون نرمی دهانه خودش به زودتر باز شدنش کمک میکنه.
ادامه پیام بعدی...
اینجا جا نمیشه

۲ پاسخ

من رفتم 4سانت بودم اصلا دردی نداشتم معاینه کردن و کیسه ابمو پاره کردن دردام شروع شد دوساعته شدم 9سانت دردام زود. شروع شدن
وای وقتی دردا شدت پیدا میکنن خیلیییی بدهههه

درد زیاده نه😥

سوال های مرتبط

مامان کمیل👼🤍 مامان کمیل👼🤍 ۸ ماهگی
خاطره زایمان پارت ۱
۳۶ هفته که شدم کلینیک معاینم کرد و گفت دو سانت بازم ولی سر بچه کامل جاگیر نشده تو لگن ورزش و پیاده روی کن ۳۷ هفته و ۴ بیا برا معاینه تحریکی ...‌.‌‌
رابطه بدون جلوگیری داشتم و رقصای لگنی و ورزش و پیاده روی و پله زدن که دردام شروع بشه ولی نمیشد
تا ۳۷ هفته رفتم برا معاینه تحریکی و بعد اون دردای کاذبم شروع شد چند روز دردای نا منظم کم و کوتاه داشتم که شدتش بیشتر نمیشد زمانش تغییری نمیکرد
خلاصه درد زایمانی نبود تا یروز کل همتم و جمع کردم ورزش و رقص و همه رو باهم انجام دادم شب قبلشم رابطه داشتم و ۴۰ دقیقه اسپرم و گزاشتم بمونه بعد رفتم حموم آب گرم
حین رقصا و ورزشا حس کردم یچیزی اومد ی ترشح خیلی بزرگ و خونی مثل خلط بود زنگ کلینیک زدم گفتن بیا معاینه رفتم معاینه کردن گفتن دهانه رحمم هنوز دو سانته ولی سر بچه کامل اومده تو لگن و دهانه رحمت به حدی نازک شده که امشب میتونم بفرستمت بیمارستان
گفتم خو باشه یکم تحریکم کرد بعدش دردام بیشتر شد و منظم و زمانش کوتاه تر میشد رفتم بیمارستان که اگ خودشه زایمان کنم که اونجاهم با اجازتون دونفر مثل وحشیا معاینم کردن و همون کارمو ساخت..........
گفتن نمیتونیم بستری کنیم باز نشدی برو تا فردا بعد از ظهرم زایمان نمیکنی
هیچی دیگ رفتم خونه دست از پا دراز تر گرفتم خوابیدم فرداش دوباره انقباض داشتم تا ۱۰ شب دمنوش بابونه درست کردم خوردم دردام و انقباضاتم رفت گرفتم خوابیدم
ساعت سه شب حس کردم یچیزی ازم ریخت سریع پاشدم رفتم دستشویی دیدم کیسه آبه
مامان علی آقا 🩵 مامان علی آقا 🩵 روزهای ابتدایی تولد
پارت چهار زایمان طبیعی
روز جمعه که من ۳۹ هفته و ۵ روز میشدم انقباضام اومده بودن توی روز
اما هنوز خیلی خیلی نامنظم
خلااصه
دردا همینجور اومد و من کم کم پیاده روی و ورزش کردم
تا روز یکشنبه صبح
رفتم پیش مامام معاینه و گفت نزدیک چهارسانتی
هنوز تو فار فعال نیفتاده بودم چون دردام نامنظم بودن
گفت اگه بخوای همین الانم بیمارستان بستریت میکنن چون چهل هفته کاملی و با یه معاینه دیگه میرسی به چهارسانت
ولی نمیخواستم زود برم
از طرفی هم خیلی تاکید داشتم از اول بارداریم که پسرم ۸/۲۸ بدنیا بیاد نه بیستوهفتم😂😂😂
دیگه رفتم خونه و دردام هعی شدتشون بیشتر میشد
تا غروب
رفتم دوش گرفتم یه وان کوچیک داریم مامانم توش پتو میشوره😅 نشستم توش آقام موقع انقباضام رو کمرم آب داغ میگرفت
دردام تقریبا منظم شده بود رو هر هفت هشت دقیقه
از حموم که اومدم انقباضام رسید به پنج دقیقه
وقتی دروم میگرفت تند تند نفس عمیق میکشیدم تنها راه کنترلشون همین بود
به حالت سجده میشدم و نفس های خیلی عمیق
بازم هر از گاهی جیغ و دادم میرفت هوا
مادرم دید خیلی گریه میکنم و تحملم کم شده گفت بریم بیمارستان
مامان کلوچه🍪🍯 مامان کلوچه🍪🍯 ۲ ماهگی
تجربه زایمان پارت ۱
این پارتو با جزئیات توضیح میدم چون میدونم خیلیا میخوان روش شروع دردارو بدونن..
روز اول ۳۸ هفته رفتم پیش دکترم بهش گفتم میخوام زایمان کنم تا هفته دیگه یبار معاینم کرد که گفت یه سانتی ولی دهانه رحمت کلفته..ازش خواستم شیاف گل مغربی بنویسه که همون شب گرفتم شبی دوتا استفاده کردم تا پایان هفته دوباره رفتم معاینه تحریکی انجام داد که یک سانتو نیم شده بودم فرداشم دوباره رفتم مطب معاینمو شدید تر کرد که شدم دوسانت و با اطمینان بهم گفت امشب دردت شروع میشه ولی من از همون موقع زیر شکم تیر میکشید بلافاصله بعد مطب رفتم یساعت پیاده روی کردم شد ساعت ۹ که یه دردای خفیف میگرفت ول میکرد چون دکترم گفته بود زود دردات شدید نشده نیا بیمارستان تونستی بخواب استراحت کن.گفتم اگه بشینم دردا اذیتم میکنن خودمو مشغول کردم رفتم کاری خونه رو کردم دو دور پله بالا پایین کردم. نیم ساعت زیر دوش آب داغ اسکات زدمو پاهامو بازو بسته میکردم..دیگه خواستم بخوابم گفتم صبح میرم بیمارستان ولی فاصله انقباضا کم شده بود نتونستم.. با اون حالم ارایش کردمو لباس عطرو اینا زدم ساعت ۲ راهی بیمارستان شدم تو زایشگام معاینم کردن این همه درد همش نیم سانت پیشرفت داشتم🤦🏻‍♀️
زنگ زدن به دکترم اومد...
مامان پسته مامان پسته ۲ ماهگی
سلام
من اومدم با شرح زایمانم
نمیدونم چند پارت بشه😬
من چهارشنبه عصر معاینه تحریکی شدم به زور یه سانت بودم،از مطب اومدم یه ساعت پیاده‌روی کردم،ساعت نه شب ترشح موکوسی با رگه‌های خون دفع کردم و دردام شروع شد،اولش فکرمیکردم بخاطر معاینه‌اس ولی تایم که گرفتم از هرده دقیقه ده ثانیه میگرفت
خلاصه هرجوری بود تا صبح تحمل کردم ولی دردم هی طولانیتر میشدو شدیدتر
تا شش صبح شده بود ازهر ده دقیقه چهل ثانیه درد
رفتم حمام دوش ابگرم گرفتم اسکات زدم تو فاصله ده دقیقه‌ای که داشتم بین دردام،شیو کردم😬تا ازحمام بیام همسرم بیدارشده بود دیگه گفتم دردام قطع نشده و احتمالا درد زایمانه صبحانه خوردیم و منم دوباره رفتم صورتمم اصلاح کردم😬😂(این داستان:پشم‌های ناتمام)
به مامای شبکه بهداشت پیام دادم گفتم چیشده گفت توخونه تحمل کن اگه لکه بینی اینا نداری ولی همسرم گفت بریم بیمارستان
زنگ زدم مامانم رفتیم دنبالش باهم رفتیم بیمارستان معاینه شدم گفتن دوسانت رو به سانتی لگن عالی و دهانه رحم هم خیلی نرمه،دیشبش شیاف گل مغربی هم گذاشته بودم
ولی چون میخواستم برم بیمارستان خصوصی بستری نشدم
ادامه بعدی
مامان لیا مامان لیا ۳ ماهگی
تجربه زایمان۱
گفتم بیام تجربه زایمانمو بذارم...
اینجا بمونه به یادگار
البته که چیز آموزنده ای توش نیست ولی شاید به درد کسی بخوره😂😬
همین که ممکنه هیچی تو زایمان اونجور که فکر میکنیم پیش نره.

من از همون اول دوست داشتم طبیعی زایمان کنم.واسه همین امادگی روحی و جسمی داشتم واسش.
ورزشا ،دمنوشا،گل مغربی،ماساژا و ...همه رو انجام میدادم طبق کلاسا.۳۷هفته دکتر معاینه تحریکی کرد و گفت دهانه رحم بسته اس اما نرمه و لگنم اکیه.این یه هفته هم مرتب فعالیت میکردم به امید اینکه باز تر شه دهانه رحمم
تا اینکه چهارشنبه شب (۳۱مرداد)حرکتای بچم کم بود و رفتم بیمارستان.اونجا معاینه شدم و nstگرفتن،گفتن باید بری سونو بیوفیزیکال بدی.
منم صبح پنجشنبه(۱شهریور)رفتم سونو.و پیاده روی هم زیاد داشتم اون صبح که دردام شروع شد.
دردام نهایت ۲۰دقیقه ای میگرفت،بعد۱۰ثانیه یا ۳۰ثانیه ول میکرد.نامنظم بود و کاملا قابل تحمل
شب رفتم دکتر و باز اونجا معاینه تحریکی شدم،سونو رو هم گفت خوبه.
باز اومدم بعد معاینه پیاده روی،ماساژ سینه و دوش اب گرم رفتم که باعث شد دردام خیلی بیشتر بشه اما کاملا نامنظم بود.بین۲تا۱۰دقیقه، میگرفت.مدت هر دردم از۱۰ تا۴۰ثانیه بود
اون شب تا صبح نتونستم بخوابم و فقط بین دردا ورزشارو میرفتم تا پیشرفت کنم.
مامان 💙👶🏻 مامان 💙👶🏻 ۱ ماهگی
#تجربه ـزایمان #پارت ـاول
(کارایی که توی تاپیک قبلی گفتم رو حتما در نظر بگیرین بچه ها)
سلام به مامانای خوشگل، من نه روزه زایمان طبیعی کردم ، دومین بارداری و زایمانم بود. روز قبلش زیر دوش اب گرم ورزش داشتم و روز پنجشنبه هم رفتم بازار جدا از ورزش روزانه که کردم نزدیک به یه ساعت و نیم پیاده روی کردم. اومدم خونه ساعت ده و نیم دردام شروع شد ولی نامنظم عین درد پریودی بود ، فاصله بین دردا رو توی دفترچه یادداشت میکردم
و سعی میکردم بین دردام یه حرکت برم حداقل یا راه برم و زمان دردا نفس عمیق میکشیدم و محکم فوت میکردم بیرون.
تا اینکه ساعت دو شب تقریبا داشت میشد هر نه دقیقه یه بار و سه بار تکرار شد اینجا بود که شروع کردم با تایمر گوشی زمان دردا رو گرفتن شده بود ۲۵-۳۲ ثانیه . زنگ زدم ماما همراهم خانم محمود آبادی گفتن برم بیمارستان هم معاینه بشم هم ان اس تی بگیرم. خلاصه دیدم دو سانتم ولی انقباض هام پنج دقیقه یه باره و طوریه که تا فردا زایمان میکنم. خیلی بهم رسیدن بخش خلوت بود هم مشاوره مامایی شدم هم دوباره ان اس تی گرفتن ،فرستادنم خونه گفتن یکم بخواب تا انرژی داشته باشم برای زایمان و گفتن چیزای پر انرژی بخورم ، حقیقتش من تا رسیدم خونه دیدم پنج و ربعه ، به گفته ماما همراهم کیسه آب گرم گذاشتم ،قرص استامینوفن خوردم دردام برام کم شدن یکم تونستم بین دردام بخوابم، ارامش داشتم یکم تا شیش و نیم دردام شدت پیدا کرد و حس فشار توی لگن بیشتر از قبل شده بود. ساعت هفت رفتم بیمارستان معاینه شدم ماماهمراهم بهم گفت ۴ سانتی ولی اینقدر دهانه رحمت نرمه که الان یه کاری میکنم بشی هفت سانت با معاینه من شدم هفت سانت و سریع بستری کردن و بردن اتاق زایمان.