تجربه زایمان سزارین من ....
من دکتر خودم اومد رو سرم فقطم‌بیمارستان امام رضا میشینه خدا خیرش بده فقط امروز بخاطر عمل من اومده بود و عملمو انجام داد و رفت . ۲۶ تیر من ساعت ۲و نیم بستری شدم البته از ساعت ۷ الاف بودم تا ظهر ک بستریم کردن بعدم صبح امروز ک میشه ۲۷ تیر دکترم اومد و سزارینمو انجام داد. خیلی راضی بودم هم از پرسنل اتاق عمل خیلی خوش رو بودن باعث شد استرسم کم بشه . بی حسی از کمرو برام زدن توی ۲۰ دقیقه صدای بچم اومد و بهترین حس دنیارو داشتم بعدم گذاشتنش روصورتم.خدا نصیب همتون کنه. بعدشم بردن ریکاوری با وخترم اونجا بودیم یکساعت بعد اوردن بخش و همراهیم اومد بالا.یه بار شکممو ماساژ رحمی دادن ک دردش زیاد بود ولی خب یه بار بیشتر نبود .بعدم سرم مسکن و دوتا شیاف زدن و دردم خیلی خوب شد . عصر امروزسوندمو کشیدن و بلافاصله پاشدم راه رفتم . خلاصه کلام اینه که همه چی عالی بود من خیلی راضی بودم و هستم .برای همه مامانای گهواره هم تو اتاق عمل دعا کردم
اگه سوالی راجب بیمارستان امام رضا و زایمان سزارین داشتین درخدمتم خوشگلا. انشالله همتون ب سلامتی زایمان کنید

۱۱ پاسخ

سلام عزیزم اسم دکترتون کی بوده؟

مبارکت باشه گلم 😘😘😘

مبارکت باشه فرشته جان😍

انشالله به سلامتی عزیزم قدمش پر خیر و برکت😍❤️

مبارک باشه عزیزممم 🌹🌹🌹بیمارستان امام رضا چجوریه دولتی یا خصوصی ؟ رسیدگی خوب بود؟ هزینه چقد شد ؟سزارین اختیاری بودی؟ دکترت زیر میزی هم گرفت؟ببخشید سوالاتم زیاد شد😅

من بعد عمل دوبار ماساژ شکمی دادن
دستای دکتر فشار میدادم میگفتم توروخدا بسه
------------؛؛
خداروشکر دخترتوبغل گرفتی

عزیزم پمپ درد هم گرفتی؟

به سلامتی عزیزم خدا حفظتون کنه 😍😍😍

قدم نو رسیده مبارک عزیزم . چرا یک روز زودتر بستری شدی

بعد از عمل جوری هست که بشه کارهای بچه رو انجام داد ؟ مثل پوشک عوض کردن و شیر دادن ؟

بلاخره دخملی رو بغل کردی؟🥰😍😘😘

سوال های مرتبط

مامان پسر قشنگم مامان پسر قشنگم هفته سی‌ام بارداری
سلام خانما
اومدم که براتون از تجربه سرکلاژم بگم
من دیروز صبح رفتم بیمارستان مادر و بستری شدم و خیلی زود و بدون معطلی کارهای پذیرشمون رو انجام دادن
یه کیف لوازم بهداشتی بهم دادن و منتقل شدم بخش و یکسری سرم بهم زدن و آماده شدم که برم اتاق عمل
ساعت یک و نیم ظهر من رفتم اتاق عمل و ساعت ۳ منتقل شدم بخش
من از ساعت ۵صبح ناشتایی داشتم و دکتر بیهوشی دم در اتاق عمل باهام صحبت کرد
بعدش رفتم تو اتاق عمل و خوابیدم رو تخت و تا دارو بیهوشی رو بهم تزریق کردن کمتر از چند دقیقه بیهوش شدم
بعدش با یه درد خیلی کم حتی از درد پریودی کم تر به هوش اومدم و آنقدر همه چی عالی بود که فکر کردم هنوز عملم نکردن😅
و اولین حرفی که زدم بچم رو پرسیدم
گفتن خداروشکر عملم خیلی خوب بوده و بچه هم سالمه
بعدش اومدم بخش و خیلی سریع اومدن و لباس هامو عوض کردن برام و مجدد سرم زدن با مسکن خیلی قوی
دوتا آمپول هم زدن که یدونش پرولوتون بود و اون یکی رو نفهمیدم چی بود
خونریزی داشتم تا چند ساعت و بعدش کم و کمتر شد
برای دسشویی رفتن یه کوچولو اذیت بودم که خداروشکر فقط یکی دو بار اولش سخت بود بعدش خیلی خوب شد
بعد عمل برام فرنی و بیسکوییت آوردن و گفتن که آزادم همه چی بخورم
شب شام آوردن و من استراحت کردم تا صبح
صبح هم صبحانه خوردم و بهم گفتن که یه مقدار خیلی کم راه برم و بعدش پرستار اومد و داروهامو بهم گفت که چجوری مصرف کنم
بعدش گفتن برید کار های ترخیص رو انجام بدین و آخرین سرم هم زدن برام و من ساعت ۱۲مرخص شدم
نضافت خیلی خوب بود
برخورد پرسنل عالی بود
غذاش خیلی خوب بود
رسیدگیشون عالی بود
من خیلی راضی بودم از همه چی
اصلا عمل ترسناکی نیست من خیلی استرس داشتم که خداروشکر همه چی ختم به خیر شد
سوالی بود در خدمتم ☺️
مامان (😘چال گونه😘) مامان (😘چال گونه😘) ۷ ماهگی
تجربه زایمان

ساعت هفت صبح از خونه حرکت کردیم هشت بیمارستان بودیم رفتیم پذیرش چون روز تعطیل بود رفتیم تریاژ اونجا نامه سزازینمو دادم پذیرش شدم گفتن باید آزمایش بدی جوابش بیاد بعد بری اتاق عمل آزمایش دادم تا جوابش اومد ساعت یازده و نیم شد رفتم اتاق عمل بهم بی حسی زدن یکم طول کشید بی حس شدم بعد شروع کردن موقع فشار شکم یکم درد داشتم اذیت شدم بید گل پسرمو دیدم 🥰🥰😍😍بعدم شروع کردن بخیه زدن بعدم رفتم ریکاوری یکم بعدم رفتم بخش ک ساعت نزدیک دو بعد از ظهر شده بود راستی اینم بگم سوند رو قبل بی حسی زدن ک خیلی اذیت شدم اومدم بخش دردام خیلی زود شروع شد حتی قبل ازبین رفتن بی حسی شیاف دیکلوفناک استفاده کردم بهتر شوم روز اول خیلی اذیت شدم ۱۲ ساعت بعد عمل سوند رو در آوردن ک خیلی درد داشت ولی بعدش راحت شدم پاشدم راه رفتم خیلی بهتر شدم شروع کردم ب خوردن کم کم بهتر شدم ولی بعدش سردرد گرفتم الان ۴۸ ساعته تقریبا زایمان کردم دارم مرخص میشم برم خونه با گل پسرم خیلی خوشحالم امید وارم همتون ب موقع وصحیح سالم زایمان کنید سعی کردم کامل باشه اگه سوالی داشتید در خدمتم
مامان پرنسا مامان پرنسا ۸ ماهگی
سلام من شنبه سزارین شدم بیمارستان قمر
میخواستم تجربه زایمانم رو بگم
من برای تشکیل پرونده رفته بودم که دکترم تماس گرفت گفت همون لحظه بستری بشم برای زایمان اولش خیلی استرس داشتم کارامو انجام نداده بودم و خیلی هنگ بودم ساعت ۱۲ و نیم ظهر رفتم اتاق عمل و یک و ده دقیقه بچه به دنیا اومد رسیدگیشون خیلی عالی بود واقعا پرسنل خیلی خوش اخلاق و مهربونی داشتن من اتاق خصوصی و پمپ درد هم گرفتم تنها چیزی که خیلی درد داشت اولین باری که دست و پاهامو روی تخت تکون دادن و دو بار هم شکمم رو فشار دادن که واقعا درد داشت من آستانه دردمم پایینه واقعا دردم شدید بود ساعت های یک شبم اومدن خودشون رام بردن که پمپ دردم تموم شده بود و دردم زیاد بود برام دو تا شیاف گذاشتن و دردم کم شد بعدش چندبار دیگه راه رفتم که باعث شد دردام کمتر بشه ساعت تقریبا ۱ ظهر هم مرخص شدم در کل من از بیمارستان قمر خیلی راضی بودم همه ی کارها رو خودشون انجام میدادن و پرسنلش با رفتارشون باعث میشدن آدم احساس خوبی داشته باشه
مامان آقا کیان♥️ مامان آقا کیان♥️ ۳ ماهگی
تجربه زایمان

تاپیک چهارم
رفتم اتاق عمل اول دکتر بی حسی اومد از کمر بی حس کنه وای انقد درد داشت یه بار ک زد بی خس نشد چون من ی بار قبلا بی حس شده بودم
دوباره زد بی حس شد ساعت ۱۵:۵۵دقیقع عمل شروع شد من کلا نمیدیدم فقط استرس داشتم باهام خرف میزدن اصلا متوجه هیچی نشده بودم فک میکردم هنو شروع نکردن ساعت ۱۶:۲۶ دقیقه بچم ب دنیا اومد منو میگی انقدر خوشحال خوشحال ک نگو اوردن بچرو چسبوندن بهم و بوسش مردم خدارو شکر هیچ مشکلی نداشت وزنشم ۲ کیلو و ۶۰۰ بود
بعد عمل تموم شد اوردنم اتاق ریکاوری ی ساعت اونجا بودم بچه رو آوردن بیشم شیرش بدم همون اغوز یکم خورد و اوردنم تو بخش ساعت ۶غروب بود یکم درد داشتم تحمل میکردم تا ساعت ۲نباید چیزی میخوردم بعدش خرما خوردم و چای دیگ کیانم پیشم بود خداروشکر شکر سالم و سلامت ب دنیا اومد
امروزم ۹روزه زایمان کردم یکو درد دارم ولی بهتر میشه ۳شب بستری بودم روز اول شیاف دادن شککمم کار کنه مرد و خداروشکر مرخص شدم
آرزو میکنم همه مادرا ب سالمی و سلامتی زایمان کننن
مامان peransa🌸 مامان peransa🌸 ۱۱ ماهگی
سلام 😍منم بلاخره دیروز زایمان کردم
از تجربه زایمان بخام بگم صبح ساعت 8 رفتم زایشگاه سوند و ازمایش و ان اس تی گرفتن سوند برام خیلی سخت بود و درد داشت 5 ساعت یا 6 ساعت بستری بودم تا دکترم اومد حاظرم کردن بردن اتاق عمل من فکر میکردم بی حس میکنن ولی ب هوشم کردن بهشون گفتم من بی حسی میخام دکتر گفت بی حسی عوارض داره کمر درد و سردرد میگری بد زایمان خلاصه 3 ثانیه نشد پلکم شدید سنگین شد گلوم داغ شد بیهوش شدم چشم باز کردم ریکاوری بودم قبل عمل درخاست پمپ درد کردم ک ب نظرم عالی بود عالی ینی اگه نبود من میمیرم از درد چون بلافاصله بد ب هوش اومدن درد حس کردم و میلرزیدم حتی اون موقع ک بهوش اومدم پمپ داشتم ولی دردو حس میکردم در رابطه با فشار دادن شکم یبار فشار دادن جیغم رفت هوا دیگ اصلا نزاشتم بهم دست بزنن بردنم اتاقم دردم قابل تحمل بود شیاف گذاشتن ک کلا درد نداشتم ولی مطمعنم بخاطر پمپ دردم بود وگرنه درد داره خلاصه اون شب بعد عمل راه نبردن منو 12 شب مایعات خوردم 6 صبح اولین بار راه رفتم سخت بود شدید ولی تونستم تا ظهر بودم ک اومدم خونه الان خیلی بهترم ❤اینم از تجربه من