زایمان ۲

تمیز
صبور
خیلی خوب همراهتن
و خیلی کمک حالتن
هرچی بگم کم گفتن واقعا پولی ک گرفتن حلالششون
دردام همچنان بودو تا ۷ صب من شدم ۴ سانت
امپول فشار زدنو کیسه ابمو پاره کردن از درد زیر دل به خودم میپیچیدم
چون هزینه ماما همراهو از ترس من همسرم همون اول کار براش زده بود نمیتونستم وریدی بزنم چون خواب اور بود
و از طرفی هم اپیدورال ک بزنی بازی رحمت پیشرفت میکنه بدون اینکه چیزی متوجه بشی و احتیاجی به ماما نداری ماما برا قبل زایمام ک ورزشت بده رحمتو خودتو اماده کنه عالیه ولی زایمان نه
ماما برا هر شخصی جدا داره و کمکت میکنه و شیفتاشون عوض میشه هرچند ساعت یه بار ولی همشون بااخلاق
ساعت ۱۰ و نیم به بعد بود ک ماما اومدو شرو کرد به من گفتن ک زور بزنم و هی نگاه میکرد ک سره بچه بیاد بیرون من بلد نبودم زور زدنو
خیلی تلاششو کرد و چون اپیدورال زده بودم پاهام بی حس کامل بود نمیتونستم بچرخم بم گف حالت سجده بشم با گریه از شدت بی حسی ک داشتم سجده شدم و زور زدم کمک میکرد تا جایی ک تونستم همین وضعیتو ادامه دادمو
دکترم اومد رفتیم اتاق عملو چند نفره افتادن به شکمم فشار دادن تیغ انداخت دکترم دید نمتونم بیشتر از این زور بزنم و بچم ظهر عاشورا ساعت ۱۱ و ۴۵ دیقه به دنیااومد
چون خونریزی داشتم و داشت دکترم بخیه میزد ۲ تا قرص زیر زبونی بم دادن

مقالات مرتبط

سوال های مرتبط