سلام
مامانایی که فارغ شدن و نینیشون تو بغلشونه از حس و حالتون بگین
من همش فک میکنم از پس بچه داری برنمیاد حس میکنم سخته مخصوصا تو این سن واقعا نگهداریش مهارت میخواد بنظرم😬
همش بهش نگاه میکنم میگم خدایا این خیلی کوچولوعه چطور بزرگش کنم یوقت بلایی سرش نیاد یوقت بلندش میکنم نندازمش یا...خیلی از افکار منفی دیگه🥺 کلا دم غروب که میشه اینجوری حالم بد میشه بیشتر افکار منفی سراغم میاد
شما هم اینطوری هستین؟

عزیزم نگران نباش وقتی خدا تورو لایق مادر شدن دونسته و بهت یه فرشته هدیه داده قدرت بزرگ کردنش هم بهت میده یکم روزا بگذره بیشتر میتونی از پس کاراش بر بیای

آره منم خیلی از این فکرا میکنم ولی باز توکل بر خدا میکنم

صدقه بزارید

من قبل زایمانم به مامانم میگفتم من خوابم سنگینه م اگه بچه بیدار بشه من نفهمم گفت نترس بیدار میشی دیدم واقعا راست میگه بچه تا بیدار میشد منم بیدار میشدم حس مادرانه بود

هدچند سخته ولی از دوران بارداری بهتره تا تکون نمیخورد استرس سراغمون میومد یادته؟ولی الان جلو چشممونه

قدم نورسیده مبارک عزیزم😍به اتفاق های خوبی که قراره با هم‌تجربه کنید فکر کن

خسته نباشی پهلوان 😉
واقعا کار خیلی سختیه نوزاد داری
منم همش پیش خودم میگم اگر از پسش بر نیام چی اگر مادر خوبی نتونم بشم چی،اگر اتفاقی براش بیفته خدایی نکرده مریض بشه چییکار کنم فک میکنم این افکار منفی تو ذهن هممون هست ک از عشق زیادیمونه 🥲میخاییم بهترین باشیم براشون انشالله به خوبی از پسش بر بیاییم 🤲