همینو که گفتم صدای جیغش اومد 🤣حالا من گریه میکردم و بچم گریه میکرد هیچ کدوممونم ول کن نبودیم 😂🥺اخه خیلی حس خوبی بود برام اونام میومدن نازم میکردن که گریه نکنم 🥴خلاصه بهترین حس دنیا بنظرم اونموقعس بعد دیگ من کلا حواسم از عمل پرت شد فقط پسرمو نگاش میکردم استرسم کلا خوابید و بعد از اینکه بخیه زدن منو بردن ریکاوری و بچه رو هم بردن که واکسن و لباس کاراشو انجام بدن.خلاصه هر چی منتظر بودم که بچمو بیارن ،نمیوردن تقریباً بیشتر از ۱ساعت و نیم گذشته بود اخرش دیگ اشکم دراومد گفتم نکنه براش مشکلی پیش اومده که گفتن نه هیچ مشکلی نداره فقط پرونده من اون اخره و نسبت به پرونده بچه هارو میارن که بعد کلی انتظار اوردنش گذاشتن رو سینم و شیرش دادن
و کاراشو انجام دادن و لحظه ای که دیگه همه استرس و نگرانی هام تموم شده اماده رفتن به بخش شدم ..ادامش پارت بعدی

سزارین شدی یا طبیعی؟؟؟

آخی عزیزم بسلامتی. از اونجا که نوشتی گریه کردی خودمو گذاشتم جات بغض گلومو گرفته... ان شاءالله منم به موقع نینیمو بغل کنم و ببوسم🥹❤️

درد کمر نداری

خببببب

🤣🤣🤣بالا سری من یه آقا بود خیلی باهم حرف میزد سعی می‌کرد آروم باشم خوبه از شما خانوم بودن

ايججانم بلاخرة نينيتو ديدي 🥺
حالت چطورة ؟

بسلامتی عزیرم قدمش پرخیروبرکت