من ۱۹ سالمه اول اینکه دلیل زود ازدواج کردنم بخاطره رسم و رسوم هست و بعد اینکه زود باردار شدم بخاطره یه سری شرایط و اوضاع خانوادگی
من تا ماه ۶ بارداری باردارم خیلی خوب بود اصلا متوجه نبودم باردار خیلی راحت بودم ولی وقتی رفتم اول ۷ از شب اول هفت ماهگی کلیه دردم شروع شد به حدی که با مسکن آروم نبود
رفتم دکتر گفت باید سونو بدی رفتم سونو دادم گفتن دوتا سنگ به اندازه ۱۶ میل و ۴ میل داخل کلیه سمت چپ هست به دلیل اینکه بچه بزرگ شده فشار بهشون میاد وای چه دردی من کشیدم خدا کنه دشمن آدم نکشه این دردو خلاصه زنگ دکتر خودم زدم گفت برو بیمارستان چکت کنن اگه مشکلی نبود برو دکتر کلیه همون بیمارستان بیمارستان منم کوثر بود رفتم چک شدم هیچ درد زایمانی نداشتم گفتن برو اورژانس دکتر کلیه ببینت رفتم گفتن بخاطره بارداری باید بستری بشی دکتر آمد گفت خطر برای بچه خیلی میتونیم عملت کنیم میل از بیرون پشت کمر به کلیه بزاریم تا فشار از کلیه برداشته بشه که امکان داره زنده موندن بچه پنجاه پنجاه هست یا میتونیم یک استند از مثانه بفرستیم به کلیه این کم خطر تره نذاشتن اون شب بیام خونه گفتن اگه رفتی هر اتفاقی افتاد پای خودتون منم از درد همچین گریه میکردم که همراه هرکی اونجا بود میومد کلیه هم رو ماساژ میدادن البته زن بودند یا دعا و سوره میخوندن بعضیا هم گریه میکردن برام خیلی حال بدی داشتم

۵ پاسخ

بعدش چی شد

خوب بعدش؟

منم همینجور شدم ...بچه بزرگ تر میشد درد کلیم هم بیشتر میشد ولی ب حدی نبود ک بیمارستانیم کنه

خب.......

بعد.....

سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۹ ماهگی
برگشتن با مترو اومدیم خونه من خیلی دردم زیاد شده بود حالت انقباض نداشت دل دردی که شبیه دل درد پریودی بود همسرم گفت بریم بیمارستان گفتم نه بریم خونه استراحت کنم خوب میشم چون تو مطب هم زیاد نشسته بودم
خلاصه اومدیم خونه من استراحت کردم و دردم کمتر شد
همچنان درد داشتم ولی زیاد نبود تا اینکه سه شنبه اول اسفندصبح بیدار شدم که همسرم بره سرکار دیدم یکم دل دردم بیشتره هیچی دیگه همسرم رفت سر کار منم بیدار بودم تا حدودای ۹ دیدم درده کم نمیشه یکم نگران شدم گفتم نزدیک یه بیمارستان هست برم اونجا ببینم چجوریه فرداش پیش دکتر خودم نوبت داشتم براnst ولی تصمیم گرفتم برم بیمارستان
به شوهرم پیام دادم که من میرم دکتر اسنپ گرفتم و رفتم
رسیدم بیمارستان رفتم پیش منشی دکتر زنان که گفت دکتر فعلا نیومده تا ۱۱ میاد برو پیش ماما تا شرح حال بگیره و اگه اورژانسی بود بفرستت بلوک زایمان
رفتم اتاق ماما ضربان قلب جنین و قد و وزن و فشار خودمو چک کرد و گفت با توجه به دردی که داری برو بلوک زایمان
از اتاق اومدم بیرون و رفتم سمت بلوک زایمان وارد که شدم گفتم درد دارم اومدم nst بدم یه نسخه داشتم از دکتر پریناتولوژیست که میخواستم فرداش مطب براnst بدم که دادم به ماما اونجا و وارد سیستم کرد و منو فرستاد صندوق
رفتم پرداخت کردم و nst رو گرفتن ماما گفت جواب خوبه منم دیدم اره هیچ انقباضی ثبت نشده ولی ماما گفت اگه میخوای به دکتر هم نشون بده اولش دو دل بودم گفتم وقتی انقباض ندارم دیگه پیش دکتر برم چیکار
بعدش پشیمون شدم گفتم حالا که تا اینجا اومدم برم یه دکتر هم بگم شاید برت دردم مسکن بده
رفتم مجدد پیش منشی که نوبت بده گفت خیلی شلوغه و علاف میشی گفتم اشکال نداره نوبت داد و نفر ۴۱ بودم