وای خداااا کیا مثل منن؟
یاد پارسال میافتم باردار بودم و حالت تهوع داشتم یادش میافتم دوباره حالم بد میشه ی جوری میشمممممم😑🤦‍♀️

من حاملگی خوب و سبکی داشتم یاد دوماه اول بچه داری میوفتم حالم بد میشه

عزیزم تب بچت خوب شد نفهمیدی از چی تب می‌کرد؟

من که کل دوران حاملگی حالت تهوع داشتم خیلی بد بود
بازم دلتنگ اون روزا میشم🤣🤣♥️

من یاد یک ماه اول بچه داری میافتم دیوانه میشم

من تا خود هفت ماه شدید با خون بالا میاوردم دوماه اخرم فقط صبحا
دیگه ب من باشه میگم همین برام بمونه دیگه توبهههه
پارسال این موقع من اقدام بودم

منم حامله گیم خوب بود فقط خیلی می‌خوردم خسته میشدم از خوردن زیاد هر دقیقه هر ساعت هر لحظه از گشنگی شبا بیدار میشدم بالا سرم نون پنیر گردو خرما یادم میفته گریم میگیره هرجا میرفتم باید یچیزی همراه خودم داشتم اصلن ی وضعی بود اخراش ک شبا خابم نمی‌برد خیلی بد بود

واااااای منممممم اه پارسال اینموقع مردم و زنده شدمممم😩😩😩😩😩

وای منم دقیقا امروز یادم افتاده بود ویار عدسی میکردم بعد درست میکردم حالم بهم میخورد ازش

من بارداریم خیلی خوب بود آروم بودم راحت ولی زایمان خیییلی وحشتناک
اتفاقاً همین یک ساعت پیش داشتیم با خواهرم راجع به زایمانم حرف می‌زدیم

فکر کردم فقط خودم اینجوری ام😑

ولی من عاشق لحظه به لحظه بارداریامم بااین ک سرپسرم کل بارداریم بامعده دردای وحشتناک گدشت ولی باردای نوراخانوم اروم وخوب بود الحمدلله

اینقدر زجر کشیدم اینقدر آمپول پروژسترون و هپارین و انسولین زدم الانا هم بعضی اوقات خواب سوزن میبینم ماهی نزدیک ۷۰ تا سوزن میزدم از دوماهگی🤕🤕آخراش هم انقباض های شکمم و در آخر هم سزارین در ۳۵ هفته و بعدش هم دردهای بعدش تا ده روز هر روز سرم و مسکن بهم میزدن 😪ولی با این حال میگم خدایا شکرت درد کشیدم زجر کشیدم ولی بچه ام سالم حتی یه روز تو دستگاه نرفت فقط زردی داشت و الان دارم با دیدنش ذوق مرگ میشم خدایا شکرت بابت همه چی

وای دیشب تن ماهی خورده بودم انگاری بهم نساخته بود ساعت ۴صب با حالت تهوع بیدار شدم یهو یاد سال پیش این موقع ها افتادم اونقد حالم بد شد ک نگو

واییی من الان توهمون حالتم دارم میمیرم از تهوع

من ماه سوم فقط تهوع درونی داشتم اونم غروبا. یادش بخیر بارداری خیلی خوبی داشتم

تهوع ب کنار ، درد کشنده ی دنبالچه ، نمیتونستم بشینم ، سنگ کلیه تو بارداری، اسم والرژی شدید بارداری قند و
استرس ماههای اخر ک الکی ب جونم انداختن گفتن ماکروسفالی و...چقد حرص خوردم

منم‌تا روزی که رفتم‌اتاق عمل همش حالت تهوع داشتم‌حالم بهم میخوره وقتی یادش میوفتم

من نه ویاری داشتم نه تهوع
ولی استراحت مطلق بودم

😑😑😑😑😑😑
وای من امنیوسنتز، تهو، دردا، زایمان زودرس 😑😑😑😑😑وای من یادم میاد گریم میگیره

من هنوزم نسبت به یه سری چیزا تهوع دارم

منم تا پنج ماه حالم بد بود

ارررررره منمممم دقیقا

منم حالم بد میشه مخصوصا یاد ماه آخر بارداریم میوفتم

مث سگ مردم زنده شدم ۴ ماه اول بارداری دیگ فقط کم مونده بود دم دستگاه داخلی شکمم بیاد بیرون🤣

من تا ۲۵ هفته آب هم می‌خوردم بالا میاوردم. ولی الان دلتنگ حاملگی میشم