خانما من از اول بارداری یک جوریم ن دوست دارم کسی خونم بیاد ن دوست دارم جای برم احساس میکنم کسی بیاد خونم حالم بد میشه میترسم استرس میگیرم از رفتن ب بیرون میترسم فکر میکنم حالم بد میشه دکتر رفتم بهم سرتالین داد۵۰نصف میخورم پراپرانول میخورم اما تنگار ن انگار از صبح تا این موقعا استرس دارم از زندگیم بچم همه چیم افتاد هیچ کس دوست ندارم حتی بچه توشکمم نمیخام چرا اینجوری شدم دلم ب حال پسرم میسوزه دربندش نیستم من مادر بدیم کسی ندارم باهاش در دو دل کنم😭😭😭😭

همه مااینجوری هستیم ولی خودت بایدحالت روخوب کنی شایدباورت نشه من گاهی وقتهاانقدرحالم خراب میشه ساعت هفت صبح زنگ میزنم پدرم بیاددنبالم درحدی که خونه ظرف همه چی بهم ریخته است شوهرم غروب میاداول خونه روتمیزمیکنه بعدمیاددنبالم یاگاهی انقدرحالم بدمیشه گریه میکنم وعصبی میشم پناه میبرم خونه پدرشوهرم تاحالم خوب بشه ولی العایادگرفتم تادلم بگیره یه کم گریه میکنم یه آهنگ شادمیزارم وباپسرم توشکمم میرقصیم کیک درست میکنیم غذایی موردعلاقه ام رودرست میکنم باهاش دردرودل هایی شادمیکنم نگران نباش همه شرایط مون یکیه ولی خودت خودت روبساز

ببین عزیزم این استرسا طبیعیه و‌این حالات طبیعیه چون بخاطره هورماناته ،ولی اتفاقا برو بیرون اهنگ شاد بزار یه چیزی برای خودت بخر از هیچی هم نترس همه چیز دسته خداست تو چه بخوای چه نخوای خدا بریده و‌دوخته برات پس کاری از دستت برنمیاد همونطور که یه کوچولو گذاشت توی شکمت ….من حس میکنم یه مقدار برای زایمان دچار استرس شدی درسته؟

من ماه چهارمم اینجوری شدم ،،از اون موقع تا الان که ۷ ماه و نیم هستم آسنترا سرتالین ۵۰ میخورم ،،۲ هفته طول میکشه اث کنه من حالم خیلی بد بود الان با سرتالین خوبم

ببین عزیزم تا خدا نخواد یه برگم از درخت نمیوفته الکی فکر چیو میکنی؟منم چند روز اول که زایمان کرده بودم داشتم دیوونه میشدم از استرس، ولی بعدش هی به خودم گفتم همه چی دست خداست کاری از من برنمیاد و هی با خودم گفتم توکلت علی الله،خیلی بهتر شدم

سعی کن اروم باشی فیلم طنز بزاری خونه باش بیرون نزو طوری نیست اهنگ شاد گوش کن فیلم طنز ببین خوزاکی بخور بستنی هندونه گاهی برو برا کوچولت چیزای قشنگ بخر

عزیزم افسردع شدی هورمونات بهم ریخته منم اینجوریم منم منتظرم یکی یهیزی بگه دیشبم شوهرم ی چیزی گفت دوساعت گریه میکردم تو حموم

از اولم استرسی بودی یا نه؟؟