نمیدونم چرایه مدتیه میشینم به مردن خودم فکرمیکنم🥺
ن که ازمرگ بترسم ولی فقط نگران دخترمم بعدمیشینم گریه میکنم من نباشم چیکارمیکنه باکی میمونه اصلایادمن میوفته؟
چون الان خیلی وابستس بمن منم همینطور🥲
خیلیییی حس بدیه حتی قلبم میخادپاره بشه ازفکرکردن بهش ولی نمیدونم چجوری ازذهنم پاک کنم
تاحالاشده ازاین فکراکنیدیامن دیوونه شدم افسرده شدم؟

از شدت عشق عزیزم

منم خیلی از ای فکرا میکنم ب خودم ک میام میبینم دارم‌ گریه میکنم😥

وای مامان جانان منم مدتیه به مردنم فکر میکنم و اشک پرچشام میشه اابته بیشتر موقع هایی که ناراحتم و فکرم درگیر بدی های که بهم شده بیشتر به مردنم فکرمیکنم و اینکه منو نلینم به حدی بهم وابسته هستیم که شبی ده بار از خواب بیدارمیشم صدا نفس کشیدن نلینو گوش میدم زبونم لال تو خواب اتفاقی واسش نیوفته باشه کلا دیوونه شدم

منم فکر مبکنم روانی میشم سعی کن دور کنی ب مثبت فکر کن

بهش فکر نکن. دعا کن خدا تو رو برا دخترت نگه داره.

دور از جونت عزیزم ان‌شاءالله که سالیان سال در کنار هم باشید سعی کن خیلی بهش دامن نزنی حالتو بدتر می‌کنه و این اضطراب به جانان هم منتقل میشه خدایی نکرده اما کاملا طبیعی هست همه مامانا این حس رو تجربه میکنن فقط نباید زیاد درگیرش بشی خود من همش خودمو نفرین میکنم میگم من بمیرم هم این بچه منو یادش نمیاد

منم شده این فکرا کنم ولی گریه نه خب مثلا فکر کردم اگه نباشم زیردست نامادری بزرک میشه میگم خدایا خودت برامون خوب بساز

چرا میشینی به این چیزا فکر میکنی مرگ دست خداس هرچی خودش برامون رقم بزنه همون میشه مثبت فکر کن ..مثلا فک کن بزرگ شده میره دانشگاه بعد شوهرش میدی نوه ت و میبینی 🥹

نه عزیزم همه مامانا دیوونه ان،منم میشینم فک میکنم اخرش گریم میگیره بعد به این نتیجه میرسم که چقد خلم بعم خندم میگیره😁
ولی جدی جدی همه ما خدایی داریم مهربان تر از مادر، خدایی که به بچت مامان گلی مثل شما داده حتما در تمام لحظات زندگی حواسش هست، من اینجوری اروم میشم واقعا، خدا همه مامانا رو حفظ کنه بالا سر بچه هاشون