من دو سه ماه اول ک هنوز تنم خسته بود روحیم خوب نبود گاهی بچمو میزاشتم خونه مادرشوهرم ک یکم استراحت کنم، اما الان3ماهی هس ک دیگ اینکارو نمیکنمو دوسندارم بچم بدون من جایی باشه، ولی مادرشوهرم چندروز یبار هی میگه کارابچه رو بکن بیام ببرمش منم هرسری یه بهونه ای میارمو نمیدمش،خودمم میرم سر میزنم اونجاها ولی زیااااد اینطوری ک اون انتظارداره هرروز هرروز برم ن، خلاصه هی بهونه میارم نمیدم بچه رو اون بازززز میگه ینی نمیفهمه؟؟خودشو زده ب نفهمی؟؟چجوری حالیش کنم نمیخام بچمو بدم اونجا بمونه بدون من،نمیخامم جوری بگم ک ناراحتش کنم بااین بهونه هام باید تاالان میفهمید دیگ چیکارکنم بنظرتون؟؟؟

زمانیکه به کمک احتیاج داشتی کمکت کردن من اون روزا اول دلم میخاست یکی کمکم کنه و هیچکس نبود، واینکه یه نفر بچه اتو دوست داشته باشه مسئله خوبیه
بهش باخنده بگو اگه بزارمش جای شما دله خودم تنگ میشه برات و این چنین حرفا
ولی درکل زیاد سخت نگیر اگه خوب مراقبت میکنن

بذار بگه انقدر بگه تا خسته شه

دو تربیت چیه بابا بچه تا ۳ سالگی پادشاه خونس هر چی خاست بابد در اختیارش باشه تربیتش از ۳ سالگی ب بعد شدوع میشه

نگاه بی انصاف نباشید دیگه
تا وقتی احتیاج به کمکش داشتی راحت میبردی حالا ناز میاری که چرا نمیفهمه نمیخام ببرم؟؟
این دفعه که گفت بیارش اینجا ، بگو امروز کارام سبک هستن میتونم نگهش دارم
یه روز که سرم شلوغ بود و کار داشتم حتما میارم پیش شما میذارم
باز دفعه بعد اگه گفت : همینو بگو ، مثلا هروقت بازار کار داشتم میارم پیشتون ،
بعد که رفتین اونجا بهش بگو الان خدارو شکر بزرگ شده اذیتاش کمتر شده منم یاد گرفتم چه جوری مدیریت کنم
به خاطر همین هر وقت کارام زیاد بود یا بیرون میرفتم میارمش پیش شما

خب کمکت میکنه چرا کار میدی دست خودتت

ب شوهرت بگو باهاشون صحبت کنه
اون بگه بهتره از اون ناراحت نمیشن
بعدم نذار بره تنها بچه دو تربیتی میشه